firelight

/ˈfaɪəlaɪt//ˈfaɪəlaɪt/

معنی: رعد و برق، نور اتش، اذرخش
معانی دیگر: نور آتش، درخشانی آتش شعله ور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the light cast by a fire, esp. from a fireplace.
مشابه: light

جمله های نمونه

1. The room glowed in the firelight.
[ترجمه گوگل]اتاق زیر نور آتش می درخشید
[ترجمه ترگمان]اتاق در نور آتش می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the firelight his head gleamed with sweat.
[ترجمه گوگل]زیر نور آتش، سرش از عرق می درخشید
[ترجمه ترگمان]در نور آتش سرش از عرق برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The white painted walls reflected the firelight.
[ترجمه گوگل]دیوارهای سفید رنگ شده نور آتش را منعکس می کردند
[ترجمه ترگمان]دیواره ای سفید رنگی نور آتش را منعکس می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My vision of firelight and supper table and the friendly game of chess had been accurate enough.
[ترجمه گوگل]دید من از نور آتش و میز شام و بازی دوستانه شطرنج به اندازه کافی دقیق بود
[ترجمه ترگمان]تصویر نور آتش و میز شام و بازی دوستانه شطرنج کافی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The room glowed cozy and warm in the firelight.
[ترجمه گوگل]اتاق در زیر نور آتش گرم و دنج می درخشید
[ترجمه ترگمان]در نور آتش اتاق گرم و گرم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If he let Firelight out of her box she would follow him around like a dog.
[ترجمه گوگل]اگر فایرلایت را از جعبه اش بیرون می داد، مثل یک سگ او را دنبال می کرد
[ترجمه ترگمان]اگر از جعبه اش خارج می شد، مثل سگ دنبالش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One might with only slight exaggeration claim that firelight illuminates virtually every positive page in Victorian novels.
[ترجمه گوگل]با اندکی اغراق می توان ادعا کرد که نور آتش تقریباً هر صفحه مثبت در رمان های ویکتوریایی را روشن می کند
[ترجمه ترگمان]تنها یک نفر ممکن است ادعا کند که نور آتش هر صفحه مثبتی را در رمان های دوره ویکتوریا روشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their eyes shone like tiny lamps in the firelight.
[ترجمه گوگل]چشمانشان مثل لامپ های ریز زیر نور آتش می درخشید
[ترجمه ترگمان]چشمانشان چون چراغ های کوچک در نور آتش می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stretching out their hands, they watched the pink firelight stream between each grimy. finger.
[ترجمه گوگل]آنها در حالی که دستانشان را دراز کرده بودند، به جریان نور آتش صورتی رنگ بین هر دودی نگاه کردند انگشت
[ترجمه ترگمان]آن ها دست های خود را دراز کردند و رودخانه صورتی رنگی را که میان هر کدام کثیف بود نگاه کردند انگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nails stuck on Firelight like a limpet.
[ترجمه گوگل]میخ هایی که مثل لنگه روی فایر لایت چسبیده اند
[ترجمه ترگمان]پام مثل یک صدف کوهی گیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The firelight highlighted the angles of his face, turning it into a pattern of light and dark.
[ترجمه گوگل]نور آتش زوایای صورت او را برجسته می کرد و آن را به الگویی از روشنایی و تاریکی تبدیل می کرد
[ترجمه ترگمان]نور آتش، زوایای صورت او را برجسته می کرد و آن را تبدیل به الگوی روشنایی و تاریکی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the firelight, he looked like a dark angel.
[ترجمه گوگل]در نور آتش، او مانند یک فرشته تاریک به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]در نور آتش، مثل فرشته ای تاریک به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now that he was the official minder of Firelight, he did her before he went off.
[ترجمه گوگل]حالا که او مسئول رسمی فایر لایت بود، قبل از رفتنش این کار را کرد
[ترجمه ترگمان]حالا که هم کار رسمی Firelight بود، پیش از آن که برود، این کار را کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Firelight reflecting, Red wax candles, Treble voiced choirboys, Spicy hot pies.
[ترجمه گوگل]انعکاس نور آتش، شمع های موم قرمز، پسران کر با صدای سه گانه، پای تند تند
[ترجمه ترگمان]Treble که منعکس کننده شمع های مومی قرمز بود، کیک های داغ تند و تند را بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رعد و برق (اسم)
firelight

نور اتش (اسم)
firelight

اذرخش (اسم)
lightning, firelight, levin, thunderbolt

انگلیسی به انگلیسی

• light from a fire
firelight is the light that comes from a fire.
light from a fire

پیشنهاد کاربران

بپرس