firebug

/ˈfaɪərˌbəɡ//ˈfaɪəbʌɡ/

معنی: اتش افروز
معانی دیگر: (امریکا- عامیانه) کسی که عمدا حریق ایجاد می کند، آتش افروز، سوزان گر، incendiary : اتش افروز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) someone who purposely starts fires to destroy property; arsonist; pyromaniac.

جمله های نمونه

1. Firebug torches a building as if he were making a bonfire for his father to jump over.
[ترجمه گوگل]آتش‌سوز ساختمانی را به آتش می‌کشد که انگار برای پدرش آتش می‌زند تا از روی آن بپرد
[ترجمه ترگمان]چنان به مشعل خیره شده بود که گویی می خواهد برای پدرش آتش درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the candlelight Miguel told her all about Firebug and Spider and the cops and the kind of work he did.
[ترجمه گوگل]میگل در نور شمع همه چیز را در مورد فایرباگ و عنکبوت و پلیس ها و نوع کاری که انجام می داد به او گفت
[ترجمه ترگمان]در زیر نور شمع همه چیز درباره firebug و عنکبوت و پلیس ها و کاری که کرد برایش تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Miguel wanted to trust Firebug; he came close to letting everything spill out.
[ترجمه گوگل]میگل می خواست به Firebug اعتماد کند نزدیک بود بگذارد همه چیز بیرون بریزد
[ترجمه ترگمان]میگوئل می خواست به firebug اعتماد کند؛ نزدیک بود بگذارد همه چیز بریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The question caught Firebug off guard.
[ترجمه گوگل]این سوال فایرباگ را غافلگیر کرد
[ترجمه ترگمان]این سوال مرا از خود بی خود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Firebug said, handing the packages back.
[ترجمه گوگل]فایرباگ گفت و بسته ها را پس داد
[ترجمه ترگمان]firebug بسته را پس داد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Firebug picked up his bong and took a hit.
[ترجمه گوگل]فایرباگ بونگ خود را برداشت و ضربه ای خورد
[ترجمه ترگمان]firebug، bong را برداشت و یک ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Firebug went back to his corner, exhaling with disgust and looking out his window.
[ترجمه گوگل]فایرباگ به گوشه خود برگشت و با تنفر نفسش را بیرون داد و به بیرون از پنجره نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]برگشت و از پنجره به بیرون نگاه کرد و با نفرت به بیرون پنجره نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Amelia was right about Firebug, sitting there looking out the window all vacant-faced and glassy-eyed.
[ترجمه گوگل]آملیا در مورد فایرباگ درست می گفت، آنجا نشسته بود و با صورت خالی و چشمانی شیشه ای از پنجره به بیرون نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]آملیا در مورد firebug درست می گفت، نشسته بود و پنجره را تماشا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Firebug got up and vanished into his room for a moment.
[ترجمه گوگل]فایرباگ بلند شد و برای لحظه ای در اتاقش ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]firebug برخاست و لحظه ای در اتاق خود ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Miguel felt sad as Firebug disappeared into the vestibule, the ugly steel door closing behind him with a clank.
[ترجمه گوگل]وقتی فایرباگ در دهلیز ناپدید شد، میگوئل غمگین شد، در فولادی زشتی که با صدای زنگ پشت سرش بسته شد
[ترجمه ترگمان]میگوئل به محض اینکه در راهرو ناپدید شد احساس ناراحتی کرد، در آهنی زشت آهنی پشت سرش بسته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Miguel could hear Firebug chattering away.
[ترجمه گوگل]میگل می‌توانست صدای فایرباگ را بشنود
[ترجمه ترگمان]میگوئل صدای chattering را می شنید که به هم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Firebug struggled with the teeny roach, trying not to burn his fingers.
[ترجمه گوگل]فایرباگ با سوسک نوجوان مبارزه کرد و سعی کرد انگشتانش را نسوزد
[ترجمه ترگمان]در حالی که سعی می کرد انگشتانش را بسوزانم، تقلا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Firebug seemed impressed, turning the packages over and over, a couple of fingers in his mouth.
[ترجمه گوگل]فایرباگ تحت تأثیر قرار گرفته بود، بسته ها را بارها و بارها می چرخاند و چند انگشت در دهانش بود
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او تحت تاثیر قرار گرفته است، بسته ها را بارها و بارها روی دهانش می چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Firebug has his hand sliced off before he dies.
[ترجمه گوگل]فایرباگ قبل از مرگ دستش را بریده است
[ترجمه ترگمان]firebug قبل از اینکه بمیره، تیکه تیکه شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sure, he had always suspected Firebug of digging up his stash.
[ترجمه گوگل]مطمئناً، او همیشه به فایرباگ مشکوک بود که انبارش را کشف کرده است
[ترجمه ترگمان]بله، او همیشه به این فکر می کرد که انبار و انبار او را کاوش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتش افروز (اسم)
agitator, firebug, pyromaniac, tinder

انگلیسی به انگلیسی

• pyromaniac, arsonist (slang)
arsonist, person who purposely sets fire to buildings and other property; pyromaniac (slang)

پیشنهاد کاربران

بپرس