firebomb

/ˈfaɪərˌbɑːm//ˈfaɪəbɒm/

بمب آتش زا، با بمب آتش زا سوزاندن یا از بین بردن (و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a bomb designed to start a fire; incendiary bomb.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: firebombs, firebombing, firebombed
• : تعریف: to bombard with firebombs.

جمله های نمونه

1. Five shops were damaged in a firebomb blitz.
[ترجمه گوگل]پنج مغازه در انفجار بمب آتش‌زا آسیب دیدند
[ترجمه ترگمان]پنج فروشگاه در یک حمله بمب آتش زا آسیب دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Animal rights extremists have threatened to firebomb any department stores that continue to stock fur coats.
[ترجمه گوگل]افراط گرایان حقوق حیوانات تهدید کرده اند که هر فروشگاه بزرگی را که همچنان کت خز عرضه می کند، بمباران خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]افراط گرایان حقوق حیوانات تهدید کرده اند که هر بخشی از فروشگاه های زنجیره ای را که به پالتو پوست خز ادامه می دهند، منفجر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Over the weekend, a firebomb gutted a building where 60 people lived.
[ترجمه گوگل]در آخر هفته، یک بمب آتش‌زا ساختمانی را که 60 نفر در آن زندگی می‌کردند، نابود کرد
[ترجمه ترگمان]در آخر هفته، یک بمب آتش زا ویران شد که در آن ۶۰ نفر زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Richard Duriez and Annette Tibbles helped to plan firebomb attacks on two meat companies.
[ترجمه گوگل]ریچارد دوریز و آنت تیبلز به برنامه ریزی حملات بمب های آتشین به دو شرکت گوشت کمک کردند
[ترجمه ترگمان]ریچارد Duriez و آنت Tibbles به تهیه نقشه حمله firebomb به دو شرکت گوشت کمک کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And threats have been made to firebomb the studios of the new station.
[ترجمه گوگل]و تهدید به بمباران استودیوهای ایستگاه جدید شده است
[ترجمه ترگمان]و تهدید به ایجاد بمب آتش زا در استودیوهای این ایستگاه جدید صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The firebomb did not ignite and caused only minor damage.
[ترجمه گوگل]بمب آتش نشانی شعله ور نشد و فقط خسارت جزئی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]بمب آتش زا آتش نداشت و تنها باعث خسارت جزئی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No one's the wiser as when the camorra firebomb a discotheque or bar.
[ترجمه گوگل]هیچ کس عاقل تر از زمانی که کامورا یک دیسکوتک یا بار را بمباران می کند نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ کس عاقل تر از آن نیست که the firebomb یا بار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You can lob a firebomb through the window.
[ترجمه گوگل]می‌توانید یک بمب آتش‌زا را از پنجره بیرون بیاورید
[ترجمه ترگمان]تو می تونی یکی از firebomb رو به سمت پنجره پرت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can take a firebomb skill make it bounce to hit multiple targets.
[ترجمه گوگل]می‌توانید با استفاده از مهارت بمب‌های آتش‌زا، آن را پرتاب کنید و به چندین هدف ضربه بزنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید یک مهارت بمب بمب را بردارید و به اهداف متعدد خود برخورد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To attack ( a target ) with a firebomb.
[ترجمه گوگل]حمله به (هدفی) با بمب آتش
[ترجمه ترگمان]برای حمله (یک هدف)با یک بمب آتش زا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He suggests they use some type of firebomb.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد می کند که از نوعی بمب آتش زا استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد می کند که از نوعی بمب آتش زا استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Also that morning, a firebomb destroyed a car belonging to another researcher.
[ترجمه گوگل]همچنین صبح همان روز، یک بمب آتش‌زا یک ماشین متعلق به یک محقق دیگر را نابود کرد
[ترجمه ترگمان]همچنین آن روز صبح یک بمب آتش زا یک اتومبیل متعلق به یک محقق دیگر را خراب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is understood that they were questioned in connection with threats to firebomb bookshops.
[ترجمه گوگل]مشخص است که آنها در ارتباط با تهدید به کتابفروشی‌های بمب‌های آتش‌زا مورد بازجویی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]درک شده است که آن ها در ارتباط با تهدید به خودکشی بمب آتش زا مورد سوال قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One of them and his family were forced to escape from a second-story window early Saturday when a firebomb was lit on the home's porch, Santa Cruz police said.
[ترجمه گوگل]پلیس سانتا کروز گفت که یکی از آن‌ها و خانواده‌اش مجبور به فرار از پنجره طبقه دوم در اوایل روز شنبه هنگامی که یک بمب آتش‌زا در ایوان خانه روشن شد، شدند
[ترجمه ترگمان]پلیس سانتا کروس گفت که یکی از آن ها و خانواده اش وادار به فرار از یک پنجره طبقه دوم در اوایل روز شنبه زمانی که یک بمب آتش زا بر روی ایوان خانه روشن شد، شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• explosive which ignites on impact
attack a target using firebomb; use firebombs as weapon
a firebomb is a bomb that is made in a particular way so that it burns after it has exploded.

پیشنهاد کاربران

بپرس