fire sale

/ˈfaɪərˈseɪl//ˈfaɪəseɪl/

حراج کالای آسیب دیده در آتش سوزی، فروش مال التجاره حریق زده

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a sale at reduced prices of goods presumably damaged by or during a fire.

جمله های نمونه

1. They're likely to hold big fire sales to liquidate their inventory.
[ترجمه گوگل]آنها احتمالاً فروش آتش بزرگی را برای انحلال موجودی خود برگزار می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها احتمالا فروش بزرگی را برای انحلال inventory برگزار خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The company was forced to have a fire sale of its assets.
[ترجمه گوگل]این شرکت مجبور شد دارایی های خود را به فروش برساند
[ترجمه ترگمان]این شرکت مجبور شد تا دارایی های خود را به آتش بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fire sale was cynical stuff, all right.
[ترجمه گوگل]فروش آتش چیز بدبینانه ای بود، بسیار خوب
[ترجمه ترگمان]فروش آتش کار زشتی بود، خیلی خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chrysler's sales surge has not required fire sale prices.
[ترجمه گوگل]افزایش فروش کرایسلر به قیمت های فروش آتش نیاز ندارد
[ترجمه ترگمان]افزایش فروش Chrysler به قیمت فروش آتش نیاز ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And the federal fire sale may not be limited to problem portfolios at home; there are reports that some of those entities subject to Treasury's purchase-and-resale powers may be foreign.
[ترجمه گوگل]و فروش آتش فدرال ممکن است محدود به پرتفوی های مشکل در خانه نباشد گزارش هایی وجود دارد مبنی بر اینکه برخی از آن نهادهای مشمول اختیارات خرید و فروش مجدد خزانه داری ممکن است خارجی باشند
[ترجمه ترگمان]و فروش آتش سوزی فدرال ممکن است محدود به سبدهای مشکل در خانه نباشد؛ گزارش هایی وجود دارد مبنی بر اینکه برخی از این نهادها در معرض قدرت خرید و فروش مجدد خزانه داری قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is the fire sale of a continent lurching from the farm to the factory.
[ترجمه گوگل]این فروش آتش قاره ای است که از مزرعه تا کارخانه سرازیر شده است
[ترجمه ترگمان]این فروش آتش یک قاره است که به سوی کارخانه پیش می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The third rally started in March, after the fire sale Bear Stearns.
[ترجمه گوگل]سومین رالی در ماه مارس، پس از فروش آتش Bear Stearns آغاز شد
[ترجمه ترگمان]سومین تظاهرات در ماه مارس بعد از فروش آتش به stearns آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The result has been a kind of national fire sale, with companies and local-government-affiliated investment companies selling off assets to meet their debts.
[ترجمه گوگل]نتیجه نوعی فروش آتش ملی بوده است که شرکت ها و شرکت های سرمایه گذاری وابسته به دولت محلی برای پرداخت بدهی های خود دارایی ها را فروخته اند
[ترجمه ترگمان]نتیجه نوعی فروش آتش ملی با شرکت هایی و شرکت های سرمایه گذاری وابسته به دولت محلی بوده است که دارایی ها را برای برآورده کردن بدهی های خود می فروشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Products in the current fire sale!
[ترجمه گوگل]محصولات در فروش فعلی آتش!
[ترجمه ترگمان]محصولات در بازار آتش فعلی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So why is National still so fixated on asset fire sale failures of the past?
[ترجمه گوگل]پس چرا نشنال هنوز اینقدر روی شکست‌های فروش دارایی‌های گذشته متمرکز است؟
[ترجمه ترگمان]بنابراین چرا ملی هنوز بر شکست های فروش آتش سوزی گذشته تمرکز کرده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tablets of most of its competitors are gathering dust or being sold at fire sale prices, as Hewlett-Packard was forced to do when it exited the business entirely.
[ترجمه گوگل]تبلت‌های اکثر رقبای خود گرد و غبار جمع‌آوری می‌کنند یا با قیمت‌های فروش آتش به فروش می‌رسند، همانطور که هیولت پاکارد هنگام خروج کامل از تجارت مجبور به انجام آن شد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رقبای این شرکت در حال جمع آوری گرد و غبار یا فروخته شدن در قیمت فروش حریق هستند، به طوری که هیولت - Packard مجبور به انجام این کار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Everything from boxes of pencils to an aircraft carrier is to be cleared out in an emergency fire sale .
[ترجمه گوگل]همه چیز از جعبه های مداد گرفته تا یک ناو هواپیمابر باید در یک فروش اضطراری آتش سوزی پاک شود
[ترجمه ترگمان]همه چیز از جعبه مداد گرفته تا یک ناو هواپیمابر باید در یک فروش آتش اضطراری تخلیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A sovereign bailout should provide breathing space to perform a radical restructuring. But a fire sale of Irish banking assets is not the only way to cut the banks down to size.
[ترجمه گوگل]یک کمک مالی مستقل باید فضای تنفسی برای انجام یک بازسازی بنیادی فراهم کند اما فروش آتش دارایی های بانکی ایرلند تنها راه کاهش اندازه بانک ها نیست
[ترجمه ترگمان]یک طرح نجات اقتصادی باید فضای تنفس را برای انجام بازسازی اساسی فراهم کند اما فروش آتش سوزی دارایی های بانکی ایرلندی تنها راه کاهش اندازه بانک ها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. BARC. L) got a $ 2 billion "windfall profit" from excess assets it took control of in the fire sale of Lehman's U. S. brokerage business a year ago.
[ترجمه گوگل]BARC ل) از دارایی‌های مازادی که در فروش آتش‌سوزی کسب‌وکار کارگزاری Lehman در ایالات متحده یک سال پیش کنترل آن را در دست گرفت، 2 میلیارد دلار "سود بادآورده" به دست آورد
[ترجمه ترگمان]BARC (L)۲ میلیارد دلار سود بادآورده \" از دارایی های اضافی دریافت کرد که کنترل فروش آتش سوزی of s را در دست گرفت اس یک سال پیش معاملات کارگزاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

عبارت **"fire sale"** به معنای **فروش کالاها یا دارایی ها با تخفیف بسیار زیاد و قیمت بسیار پایین، معمولاً به دلیل نیاز فوری به فروش یا شرایط اضطراری** است. این اصطلاح ریشه در فروش کالاهای آسیب دیده از آتش سوزی با تخفیف بالا دارد، اما امروزه به هر فروش فوری و ارزان گفته می شود که معمولاً به دلیل مشکلات مالی یا نیاز به نقدینگی انجام می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
## توضیح بیشتر
- **Fire sale** معمولاً زمانی اتفاق می افتد که فروشنده ( مانند یک فروشگاه، شرکت یا حتی دولت ) به دلیل شرایط اضطراری مانند ورشکستگی، بحران مالی، یا آسیب دیدن کالاها مجبور است دارایی ها را سریع و با قیمت پایین بفروشد.
- در بازارهای مالی، این اصطلاح به فروش اوراق بهادار یا دارایی ها با قیمتی بسیار کمتر از ارزش واقعی شان اشاره دارد که معمولاً به دلیل فشار مالی فروشنده رخ می دهد.
- این نوع فروش به خریداران فرصت می دهد دارایی ها را با قیمت بسیار مناسب خریداری کنند، اما ممکن است نشان دهنده مشکلات مالی یا اقتصادی فروشنده باشد.
- - -
## مثال ها
1. The store held a fire sale to clear out all the damaged goods after the warehouse fire.
فروشگاه یک فروش اضطراری برگزار کرد تا تمام کالاهای آسیب دیده پس از آتش سوزی انبار را بفروشد.
2. During the financial crisis, many companies had to conduct fire sales to raise cash quickly.
در بحران مالی، بسیاری از شرکت ها مجبور شدند برای کسب سریع پول نقد، فروش های اضطراری انجام دهند.
3. Investors saw the stock as a great opportunity because it was part of a fire sale and priced well below its true value.
سرمایه گذاران این سهام را فرصتی عالی دیدند چون در فروش اضطراری بود و قیمت آن بسیار پایین تر از ارزش واقعی اش بود.

Meaning: A sale with drastically reduced prices, often to get rid of inventory quickly
In a Sentence: The store had a fire sale to clear out last season’s merchandise before the new arrivals came in
Other Ways to Say: Clearance sale, discount sale
آتش زدن به اموال؛ فروش با قیمت بسیار پایین تر از قیمت واقعی
فروش کالاها یا دارایی ها با قیمت های بسیار با تخفیف
در اصل به فروش تخفیفی کالاهایی اطلاق می شود که در اثر آتش سوزی آسیب دیده اند. در حال حاضر بیشتر به هر فروشی اشاره دارد که در آن فروشنده در مضیقه مالی است.
حراج دارایی ها

بپرس