fire drill

/ˈfaɪərˈdrɪl//ˈfaɪədrɪl/

تمرین آتش نشانی (که در ساختمان های بزرگ و بیمارستان ها و مدارس و غیره انجام می شود)، تمرین اطفاء حریق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a practice exercise covering what to do in case of a fire, either in combating the fire or in escaping from it.

جمله های نمونه

1. There'll be a fire drill sometime this morning.
[ترجمه گوگل]امروز صبح یک مانور آتش نشانی برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یک تمرین آتش سوزی رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. And practise a family fire drill.
[ترجمه گوگل]و تمرین آتش نشانی خانوادگی را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]و یک مته آتش خانوادگی تمرین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was sabotaged by an unforeseen fire drill.
[ترجمه گوگل]توسط یک مانور آتش سوزی پیش بینی نشده خراب شد
[ترجمه ترگمان]این کار توسط یه دریل پیش بینی نشده خراب شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We had a fire drill today in school.
[ترجمه گوگل]امروز در مدرسه مانور آتش نشانی داشتیم
[ترجمه ترگمان]امروز تو مدرسه تمرین آتش سوزی داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The advantage of fire drill thinking is that it reminds you that the worst really can happen.
[ترجمه گوگل]مزیت تفکر مته آتش نشانی این است که به شما یادآوری می کند که واقعاً بدترین اتفاق ممکن است رخ دهد
[ترجمه ترگمان]فایده تفکر مته آتش این است که به شما یادآوری می کند که بدترین اتفاق ممکن است رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So back to the fire drill.
[ترجمه گوگل]پس به تمرین آتش نشانی برگردید
[ترجمه ترگمان] پس برگرد به تمرین تیراندازی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A fire drill is not idle exercise.
[ترجمه گوگل]تمرین آتش نشانی تمرین بیهوده ای نیست
[ترجمه ترگمان]یک مته آتش تمرین بی کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fire brigade finished the fire drill.
[ترجمه گوگل]آتش نشانی مانور آتش نشانی را به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]تیپ تیراندازی مانور آتش را به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Plan and conduct a fire drill in your home.
[ترجمه گوگل]یک تمرین آتش نشانی در خانه خود برنامه ریزی و اجرا کنید
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی کنید و یک مته آتش در خانه خود انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On passenger ships, an abandon ship drill and fire drill shall take place weekly.
[ترجمه گوگل]در کشتی‌های مسافربری، تمرین کشتی رها و مانور آتش‌سوزی باید هر هفته انجام شود
[ترجمه ترگمان]در کشتی های مسافری، حفاری و حفاری کشتی باید به صورت هفتگی انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The counselors swept the dormitory during the fire drill.
[ترجمه گوگل]مشاوران در حین مانور آتش نشانی خوابگاه را جارو کردند
[ترجمه ترگمان]مشاوران در طول تمرین آتش سوزی خوابگاه را جارو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rescue workers in action at the first fire drill at L
[ترجمه گوگل]نیروهای امدادی در اولین مانور آتش نشانی در L
[ترجمه ترگمان]امدادگران در حال اقدام در اولین تمرین آتش در ل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It also took part in the company's fire drill.
[ترجمه گوگل]همچنین در مانور آتش نشانی این شرکت شرکت کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت همچنین در مانور آتش شرکت شرکت داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A few days later, during a fire drill, (20) I casually went up to her and asked, "Ever been to the Aleutian Islands?"
[ترجمه گوگل]چند روز بعد، در حین تمرین آتش نشانی، (20) به طور اتفاقی نزد او رفتم و پرسیدم: "تا به حال به جزایر آلوتین رفته اید؟"
[ترجمه ترگمان]چند روز بعد در طی یک تمرین آتش سوزی (۲۰)من به طور تصادفی به سمتش رفتم و پرسیدم آیا تا بحال به جزایر Aleutian رفته اید؟ \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All crew reported to station, carried out fire drill.
[ترجمه گوگل]همه خدمه به ایستگاه گزارش شدند، تمرین آتش نشانی انجام دادند
[ترجمه ترگمان]همه کارکنان به ایستگاه گزارش دادند و تمرین آتش سوزی انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• exercise conducted in order to test readiness for a fire
when a fire drill takes place in a particular building, the people who work or live there practise what to do if there is a fire.

پیشنهاد کاربران

تمرین وضعیت اضطراری - تمرین وضعیت آتش سوزی - هرج و مرج
1. Literal Meaning ( تمرین آتش سوزی )
- EN: "We had a surprise fire drill at school today. "
- FA: "امروز یک تمرین آتش نشانى غافلگیرانه در مدرسه داشتیم. "
...
[مشاهده متن کامل]

- EN: "During the fire drill, everyone evacuated the building in 5 minutes. "
- FA: "در طول تمرین آتش سوزی، همه در ۵ دقیقه ساختمان را تخلیه کردند. "
- - -
2. Figurative Use ( اتفاق غیرمنتظره/هرج و مرج )
- EN: "The last - minute client request was a total fire drill!"
- FA: "درخواست لحظه آخری مشتری یک هرج و مرج کامل بود!"
- EN: "Our boss loves creating fire drills with his chaotic meetings. "
- FA: "رئیس ما عاشق ایجاد آشوب با جلسات بینظمش است!"
- - -
3. Workplace Context ( اضطراری کاری )
- EN: "The IT outage turned into a fire drill for the whole team. "
- FA: "قطعی آی تی برای کل تیم یک وضعیت اضطراری شد. "
- EN: "Stop turning small issues into fire drills!"
- FA: "مسائل کوچک را به وضعیت های اضطراری تبدیل نکنید!"
- - -
Collocations:
| English | Persian | Example ( EN → FA ) |
| - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - | - - - - - - - - - - - - - - - - - - - |
| Emergency fire drill | "تمرین اضطراری آتش نشانى" | "Hospitals must conduct monthly fire drills. " → "بیمارستان ها باید ماهانه تمرین آتش نشانى انجام دهند. " |
| False alarm fire drill| "تمرین اشتباه آتش سوزی" | "The fire drill was just a false alarm. " → "تمرین آتش سوزی فقط یک هشدار اشتباه بود. " |
| Chaotic fire drill | "تمرین پرهرج و مرج" | "The office turned into a chaotic fire drill. " → "دفتر به یک تمرین پرهرج و مرج تبدیل شد. " |
- - -
Idiomatic Persian Equivalents:
- "وضعیت فوق العاده" ( Emergency situation )
- "پرونده جدید یک وضعیت فوق العاده برای تیم ایجاد کرد. " → "The new case created a fire drill for the team. "
- "همه چی به هم ریخت" ( Everything went chaotic )
- "با قطعی سرور، همه چی به هم ریخت!" → "The server outage caused a total fire drill!"
- - -
Note:
- In Persian, "fire drill" ( تمرین آتش نشانى ) is often used literally.
- For figurative chaos, use "هرج و مرج" or "وضعیت اضطراری".
deepseek

در اصطلاح یعنی: هر فعالیت بیهوده، غیرمولد، بی فایده، یا هرج و مرج.
تمرین فرار از آتش
( دوستان دقت کنند هدف از این تمرین اطفای آتش نیست بلکه فرار از ساختمان در حال آتش سوزی است. بیشتر ترجمه ها اشتباه نوشته اند )
fire drill ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: تمرین آتش
تعریف: هریک از تمریناتی که برطبق قوانین بین المللی ایمنی دریانوردی برای خاموش کردن آتش باید به صورت برنامه ریزی شده و در دوره های منظم بر روی کشتی انجام شود
something you do to practice in case of fire
تمرین کردن برای مواقع آتش سوزی
Noun - countable/uncountable :
مانور اطفاء حریق
مانور آتش نشانی و مهار آتش