finny

/ˈfɪniː//ˈfɪnɪ/

وابسته به ماهی، ماهی وار، ماهی سان، باله دار، باله سان، پره دار، مثل باله

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: finnier, finniest
(1) تعریف: possessing or resembling a fin or fins.

(2) تعریف: of, concerning, or characteristic of fish.

جمله های نمونه

1. What is it like in your finny little brains?
[ترجمه گوگل]در مغزهای باریک کوچک شما چگونه است؟
[ترجمه ترگمان]در مغز باله ت چه شکلی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The narrator, Gene, an introverted, studious Southerner, recalls his relationship with his best friend Phineas, known as "Finny, " a charismatic, gregarious athlete.
[ترجمه گوگل]راوی، جین، یک جنوبی درون گرا و اهل مطالعه، رابطه خود را با بهترین دوستش فینیاس، معروف به «فینی»، یک ورزشکار کاریزماتیک و دوست داشتنی به یاد می آورد
[ترجمه ترگمان]راوی، ژن، فرد درون گرا، جنوبی، جنوبی، رابطه اش با بهترین دوستش Phineas که به عنوان \"finny\" معروف است را به خاطر دارد که یک ورزش کار charismatic و gregarious است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Could you tell us stories about your child or some finny things about you and the other children?
[ترجمه گوگل]آیا می‌توانید داستان‌هایی در مورد فرزندتان یا چیزهای جالبی درباره خود و سایر بچه‌ها برای ما بگویید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید داستان هایی را در مورد فرزند خود و یا برخی چیزهای جالب در مورد شما و کودکان دیگر به ما بگویید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The story in A Separate Peace: A Teenager Experiences World War II happened during World War Two. At the eve of American being involved in, Gene and Finny studied in the same senior school in Devon.
[ترجمه گوگل]داستان در صلح جداگانه: یک نوجوان تجربه جنگ جهانی دوم در طول جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد در آستانه مشارکت آمریکایی ها، جین و فینی در همان مدرسه ارشد در دوون تحصیل کردند
[ترجمه ترگمان]داستان در یک صلح جداگانه: جنگ جهانی دوم نیز در طول جنگ جهانی دوم به وقوع پیوست در آستانه درگیر شدن آمریکا، ژن و finny در همان مدرسه ارشد در Devon تحصیل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Narrators : Ariel, meets her sister and two friends, Crusty the crab and Finny the fish. Sometimes Crusty can be very naughty, but they have so much fun together.
[ترجمه گوگل]راویان: آریل، خواهر و دو دوستش، کراستی خرچنگ و فینی ماهی را ملاقات می کند گاهی اوقات کراستی می تواند بسیار شیطون باشد، اما آنها با هم بسیار سرگرم می شوند
[ترجمه ترگمان]narrators: آریل، خواهر و دو دوست را ملاقات می کند، خرچنگ را باز می کند و ماهی را تمیز می کند گاهی اوقات crusty می تواند خیلی شیطان باشد، اما آن ها خیلی با هم تفریح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• full of fish; having fins; fin-like

پیشنهاد کاربران

بپرس