finiteness

/ˈfaɪnaɪtnəs//ˈfaɪnaɪtnəs/

معنی: محدودیت، تناهی
معانی دیگر: تناهی، محدودیت

جمله های نمونه

1. Finiteness and process are the characteristics of the legislation of morals.
[ترجمه گوگل]تناهی و روند از ویژگی های تشریع اخلاق است
[ترجمه ترگمان]finiteness و فرآیند، ویژگی های قوانین اخلاقی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The finiteness of natural resources determines its scarcity.
[ترجمه گوگل]محدود بودن منابع طبیعی، کمیاب بودن آن را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]کمبود منابع طبیعی، کمیابی آن را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The finiteness of the financial resources provokes the intense competition between each financial center.
[ترجمه گوگل]محدود بودن منابع مالی باعث ایجاد رقابت شدید بین هر مرکز مالی می شود
[ترجمه ترگمان]The منابع مالی، رقابت شدید بین هر مرکز مالی را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dialectical thinking over the relationship between finiteness and infiniteness of natural resources, on which economizing economy is founded theoret.
[ترجمه گوگل]تفکر دیالکتیکی بر رابطه بین متناهی و نامتناهی منابع طبیعی، که نظریه اقتصاد بر آن استوار است
[ترجمه ترگمان]تفکر دیالکتیکی در مورد رابطه بین finiteness و infiniteness منابع طبیعی، که در آن اقتصاد economizing theoret بنیان نهاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It gives you a sense of the finiteness of your life, the preciousness of your life.
[ترجمه گوگل]این به شما احساس محدود بودن زندگی شما، ارزشمند بودن زندگی شما می دهد
[ترجمه ترگمان]این به شما حس the زندگی شما و the زندگی شما می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Another simple synthetic proof of finiteness of areas of asymptotic triangles in non - Euclidean geometry is given.
[ترجمه گوگل]یک اثبات مصنوعی ساده دیگر برای محدود بودن ناحیه‌های مثلث مجانبی در هندسه غیر اقلیدسی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک مثال مصنوعی ساده دیگر در مورد استفاده از مثلث ها در هندسه مجانبی در هندسه غیر اقلیدسی داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This human finiteness should cause us to see how weak and feeble we are.
[ترجمه گوگل]این محدود بودن انسان باید باعث شود که ببینیم چقدر ضعیف و ضعیف هستیم
[ترجمه ترگمان]این finiteness انسان باید به ما نشون بده که ما چقدر ضعیف و ضعیف هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper intends to make a tentative study on the distinction and non - finiteness in Chinese.
[ترجمه گوگل]این مقاله قصد دارد یک مطالعه آزمایشی در مورد تمایز و عدم تناهی در زبان چینی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله قصد دارد مطالعه آزمایشی را بر روی تمایز و عدم - در چین انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the mean time, this paper also gives new explanations for some traditional categories of synthesis and analyses, finiteness and infiniteness, etc.
[ترجمه گوگل]در ضمن، این مقاله همچنین توضیحات جدیدی برای برخی از مقوله های سنتی سنتز و تحلیل، متناهی و بی نهایت و غیره ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]در این زمان، این مقاله همچنین توضیحات جدیدی را برای برخی از دسته های سنتی سنتز و تجزیه و تحلیل، finiteness و infiniteness ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Although the Mongolian national minority already realizes to life finiteness and the temporary, They still pursue the life infinite and eternal, hence became the idea of"soul immortalization".
[ترجمه گوگل]اگرچه اقلیت ملی مغولستان از قبل به زندگی متناهی و موقتی پی برده است، آنها همچنان زندگی نامحدود و ابدی را دنبال می کنند، از این رو ایده "جاودانگی روح" شد
[ترجمه ترگمان]اگر چه اقلیت ملی مغولستان پیش از این متوجه زندگی finiteness و موقتی می شوند، اما آن ها هنوز حیات نامحدود و ابدی را دنبال می کنند در نتیجه به ایده \"روح روح\" تبدیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mainly using interpretive mode, It rounded analysis and research majority function which need realized in decoding module, owing to finiteness of hardware resource in embedded system.
[ترجمه گوگل]عمدتاً با استفاده از حالت تفسیری، تحلیل و عملکرد اکثریت تحقیق را گرد کرد که به دلیل محدود بودن منابع سخت افزاری در سیستم تعبیه شده، باید در ماژول رمزگشایی محقق شود
[ترجمه ترگمان]به طور عمده با استفاده از مد تفسیری، تحلیل rounded و تابع اکثریت تحقیقات که نیاز به دریافت ماژول رمزگشایی دارند، به دلیل finiteness بودن منابع سخت افزاری در سیستم تعبیه شده، می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We analyzed and explored the security problems from the mutable attribute range, including its finiteness, detectability and change granularity.
[ترجمه گوگل]ما مشکلات امنیتی را از محدوده ویژگی قابل تغییر، از جمله محدود بودن، قابل تشخیص بودن و دانه بندی تغییر آن، تجزیه و تحلیل و بررسی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما مشکلات امنیتی را از دامنه ویژگی متغیر متغیر از جمله finiteness، detectability و دانه بندی تغییر مورد بررسی و بررسی قرار دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Only with this method, it is significant to under stand and master the finiteness and infiniteness, contingency and inevitableness of art to create an creative multiform phase of art.
[ترجمه گوگل]تنها با این روش، درک و تسلط بر متناهی و نامتناهی بودن، اقتضایی و اجتناب ناپذیر بودن هنر برای ایجاد مرحله خلاقانه چندشکل از هنر قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]تنها با این روش، مهم است که در جایگاه و تسلط بر the و infiniteness، امکانات و inevitableness هنر برای خلق یک فاز زیستی خلاقانه از هنر، مورد توجه قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If we try to abstract the heroism of them into a kind of model, then we could say, they both try to break through certain boundaries to identify their finiteness with the universe's infiniteness.
[ترجمه گوگل]اگر بخواهیم قهرمانی آن‌ها را به نوعی انتزاع کنیم، می‌توان گفت، هر دو سعی می‌کنند از مرزهای مشخصی عبور کنند تا محدود بودن خود را با بی‌نهایتی جهان شناسایی کنند
[ترجمه ترگمان]اگر ما سعی کنیم شجاعت آن ها را به نوعی مدل تبدیل کنیم، پس می توانیم بگوییم که هر دوی آن ها سعی می کنند تا از طریق مرزه ای مشخص عبور کنند تا finiteness را با the جهان شناسایی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محدودیت (اسم)
constraint, circumscription, limitation, restriction, finiteness, finitude

تناهی (اسم)
finiteness

تخصصی

[ریاضیات] تناهی، متناهی بودن

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being limited; quality of being countable (mathematics)

پیشنهاد کاربران

بپرس