fingernail

/ˈfɪŋɡərˌnel//ˌfɪŋɡəˈneɪl/

معنی: ناخن
معانی دیگر: ناخن دست (ناخن پا می شود: toenail)، ناخن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a hard, transparent piece that grows on the end of the top of the finger.
مشابه: nail

جمله های نمونه

1. Melanie gnawed a long, painted fingernail.
[ترجمه گوگل]ملانی یک ناخن بلند و رنگ شده را می جوید
[ترجمه ترگمان]ملانی ناخن بلندی کشید و آن را گاز زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fielding knelt and ticked a fingernail against the sedimented glass of the fishtank.
[ترجمه گوگل]فیلدینگ زانو زد و ناخنش را به شیشه رسوبی مخزن ماهی کوبید
[ترجمه ترگمان]فیلدینگ در حالی که یکی از ناخن را روی شیشه sedimented تنگ ماهی خم می کرد، زانو زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I have the fingernail clippers.
[ترجمه �ŵ�€] من ناخن گیر دارم
|
[ترجمه گوگل]من ناخن گیر دارم
[ترجمه ترگمان]من ناخن ناخن دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With the tip of her painted fingernail, the dancer salesgirl showed the miniature castanets the doll was holding.
[ترجمه گوگل]دختر فروشنده رقصنده با نوک ناخن نقاشی شده اش، نوارهای مینیاتوری را که عروسک در دست داشت نشان داد
[ترجمه ترگمان]با نوک ناخن her، رقصنده salesgirl عروسک miniature عروسک را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pink as a fingernail it was, and sprinkled with glittering chips.
[ترجمه گوگل]صورتی بود مثل ناخن، و با تراشه های پر زرق و برق پاشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتی مثل یک ناخن تمیز و پر از تراشه های درخشان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The snails will be marked with fingernail polish and moved above the high-water mark of the flood, Wegner said.
[ترجمه گوگل]وگنر گفت که حلزون‌ها با لاک ناخن علامت‌گذاری می‌شوند و بالاتر از علامت پرآب سیل قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]Wegner گفت که حلزون ها با ناخن علامت گذاری می شوند و از بالای سطح بالای سطح آب حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Opening the brown skin with his fingernail, Mitchell peeled a plantain and sliced the dry-smelling fruit lengthwise into strips.
[ترجمه گوگل]میچل پوست قهوه‌ای رنگ را با ناخن باز کرد و پوست درخت چنار را جدا کرد و میوه‌ای با بوی خشک را از طول به صورت نوار برش داد
[ترجمه ترگمان]در حالی که آن پوست قهوه ای را با ناخن باز می کرد، می چل یک درخت plantain را باز کرد و میوه های خشک را به نوار تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each fingernail grows about an half inch every three months, and toenails about a third of that rate.
[ترجمه گوگل]هر ناخن دست حدود نیم اینچ هر سه ماه رشد می کند و ناخن های پا حدود یک سوم این میزان رشد می کند
[ترجمه ترگمان]هر کدام از ناخن هر سه ماه یک بار در حدود نیم اینچ رشد می کنند و ناخن های پایم در حدود یک سوم این نرخ رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sonny scraped his fingernail along the soft grime on the lip of the oak table.
[ترجمه گوگل]سانی ناخن خود را در امتداد لکه های نرم روی لب میز بلوط خراش داد
[ترجمه ترگمان]پسرم ناخن هاش را روی قسمت های کثیف پشت میز چوب بلوط تراشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is there drape how to do on fingernail?
[ترجمه گوگل]آیا پرده روی ناخن وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آویزون شدن از ناخن - ه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Why I is fingernail a bIt'stratified recently phenomenon?
[ترجمه گوگل]چرا ناخن انگشت من پدیده‌ای است که اخیراً چند طبقه‌بندی شده است؟
[ترجمه ترگمان]چرا من به همین تازگی یک پدیده bit طبقه بندی شده را امتحان کرده ام؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He tapped Nim's memo with a fingernail.
[ترجمه گوگل]با ناخن به یادداشت نیم ضربه زد
[ترجمه ترگمان]او یادداشت را با ناخن ضربه ای زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Unplug fingernail operation undertakes how long probably?
[ترجمه گوگل]عمل قطع کردن ناخن انگشت احتمالا چقدر طول می کشد؟
[ترجمه ترگمان]Unplug ناخن نشون داده که احتمالا چقدر طول میکشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Fingernail why chairman blaze? How should treat?
[ترجمه گوگل]ناخن انگشت چرا رئیس بلیز؟ چگونه باید درمان کرد؟
[ترجمه ترگمان]به چه دلیل آتش سوزی رئیس؟ چه طور باید رفتار کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Then she pointed with a long fingernail to an odd - shaped continent.
[ترجمه گوگل]سپس با یک ناخن بلند به قاره ای عجیب اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]سپس با ناخن بلندی به یک قاره عجیب و غریب اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناخن (اسم)
claw, nail, fingernail, talon, unguis

انگلیسی به انگلیسی

• nail at the end of a finger
your fingernails are the hard areas on the ends of your fingers.

پیشنهاد کاربران

ناخن
مثال:
he sat biting his fingernails, a trick of his when he was excited
او نشسته بود و ناخن هایش را می جوید. یک عادت خاصِ خودش وقتی که هیجان زده می شد.
سلام
Fingernail : ناخن دست / ناخن انگشتان
Finger : انگشت
Nail : ناخن
ممنونم اگه لایک کنی 🌹

بپرس