fingerboard

/ˈfɪŋɡərˌbɔːrd//ˈfɪŋɡəbɔːd/

معنی: جا انگشتی
معانی دیگر: (موسیقی - سازهای زهی) دو دسته، جا انگشتی در ساز و پیانو دسته، دسته ساز، جاپنجه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the portion of a violin, guitar, or other stringed instrument against which the player presses the strings.

جمله های نمونه

1. The fingerboard is high-quality ebony, with no position markers save for some little pearl side-dots.
[ترجمه گوگل]صفحه انگشت از جنس آبنوس باکیفیت است و هیچ نشانگر موقعیتی به جز نقاط جانبی کوچک مروارید ندارد
[ترجمه ترگمان]چوب آبنوس is با کیفیت بالا است و هیچ نشانگر موقعیتی برای چند نقطه مروارید کوچک ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The neck is maple, with a slab rosewood fingerboard which has sprouted twenty-one nicely seated, thin frets.
[ترجمه گوگل]گردن افرا است، با تخته انگشتی تخته ای از چوب رز که بیست و یک تار نازک به خوبی نشسته است
[ترجمه ترگمان]گردنش چوب افرا است، با یک قطعه سنگی از چوب صندل سرخ که بیست و یک frets تازه از گل در امده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fingerboard is rosewood, with 22 chunky-ish frets and triangular, plastic position markers.
[ترجمه گوگل]تخته انگشتی از چوب رز است، با 22 فرچه کلفت و نشانگرهای موقعیت مثلثی پلاستیکی
[ترجمه ترگمان]The از چوب صندل است و ۲۲ frets chunky و مثلثی، نشانگر موقعیت پلاستیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Rosewood has been used for the fingerboard and bridge, and the machineheads are once again Grovers.
[ترجمه گوگل]از چوب رز برای صفحه انگشت و پل استفاده شده است و سر ماشین ها بار دیگر گروورز هستند
[ترجمه ترگمان]رز وود برای پل و پل از آن استفاده کرده و the بار دیگر بار دیگر از آن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The set-in neck is maple, with an ebony fingerboard that's loaded with twenty-four biggish frets.
[ترجمه گوگل]یقه چیدمان آن افرا است، با صفحه انگشتی آبنوسی که با بیست و چهار فرز بزرگ پر شده است
[ترجمه ترگمان]گردن در حال حاضر درخت افرا است و an ebony دارد که با بیست و چهار biggish frets پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fingerboard is rosewood with the somewhat imposing lightning bolt inlays which share the blue livery chosen for this particular model.
[ترجمه گوگل]تخته انگشتی از چوب رز با منبت‌های رعد و برق تا حدی با ابهت است که رنگ آبی انتخاب شده برای این مدل خاص را به اشتراک می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]در این مدل خاص، fingerboard از چوب اقاقیا ساخته شده است که لباس آبی رنگی را که برای این مدل خاص انتخاب شده است را به اشتراک می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ebony fingerboard, jujube wood parts, metal tailpiece .
[ترجمه گوگل]صفحه انگشتی آبنوس، قطعات چوب عناب، دم فلزی
[ترجمه ترگمان]Ebony fingerboard، قطعات چوب jujube، tailpiece فلزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A stringed instrument of a long, fretted fingerboard with resonating gourds at each end.
[ترجمه گوگل]ساز زهی از یک تخته انگشتی بلند و پردار که در هر انتهای آن غوره هایی طنین انداز است
[ترجمه ترگمان]یک ساز زهی بلند و بلند مدت را در هر گوشه و دم gourds می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A maple, satin finished C-shaped neck with rosewood fingerboard provide warm tone, a solid feel, and great mid-range. Tilted headstock with chrome die cast tuning machines.
[ترجمه گوگل]یک یقه C شکل با روکش ساتن و افرا با تخته انگشت گل سرخ، لحن گرم، احساسی محکم و میان رده عالی را ارائه می دهد سر استوک کج شده با دستگاه های تنظیم دایکاست کرومی
[ترجمه ترگمان]یک گردن به شکل C که به شکل C است با fingerboard صندل سرخ، لحن گرم، احساس جامد و میانه میانی را فراهم می کند tilted headstock با کروم مرده ماشین را تنظیم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And a neck with a fretted fingerboard that is usually bent just below the tuning pegs.
[ترجمه گوگل]و یک گردن با صفحه انگشتی پردار که معمولاً درست زیر گیره های تنظیم خم می شود
[ترجمه ترگمان]و یک گردن با a fretted که معمولا درست زیر میخ ها قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Optimizing the height profile of the fingerboard is worth the effort for almost all instruments.
[ترجمه گوگل]بهینه سازی مشخصات ارتفاع صفحه انگشتی تقریباً برای همه ابزارها ارزش تلاش را دارد
[ترجمه ترگمان]مشخص کردن پروفیل ارتفاع of به اندازه تلاش برای تقریبا همه ابزارها ارزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I gave in and made him a new fingerboard with the frets cut to intonate perfectly at the slightly longer string length.
[ترجمه گوگل]من تسلیم شدم و برای او یک تخته انگشت جدید با فرت های برش خورده درست کردم تا در طول رشته کمی بلندتر کاملاً هماهنگ باشد
[ترجمه ترگمان]من تسلیم شدم و او را به عنوان یک fingerboard جدید با بلوک frets که به طور کامل با طول سیم کوتاه شده بود، تبدیل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When you dress your fingerboard, do you take a little relief out of your bass side?
[ترجمه گوگل]آیا وقتی صفحه انگشت خود را می پوشید، کمی تسکین را از قسمت باس خود بیرون می آورید؟
[ترجمه ترگمان]وقتی لباس your رو بپوشی یکم از bass راحت میشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I put this down to the use of rosewood for the fingerboard and the addition of some extra internal bracing.
[ترجمه گوگل]من این را به استفاده از چوب رز برای صفحه انگشت و اضافه کردن برخی مهاربندی های داخلی اضافی می پردازم
[ترجمه ترگمان]من این را به استفاده از صندل سرخ برای the و اضافه کردن برخی bracing درونی اضافه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جا انگشتی (اسم)
finger board

تخصصی

[] صفحه انگشت

انگلیسی به انگلیسی

• neck of a stringed instrument; keyboard

پیشنهاد کاربران

fingerboard ( موسیقی )
واژه مصوب: رودسته
تعریف: قسمتی از ساز در اغلب بربط‏ها و سازهای کمانه‏ای که بر روی دسته قرار می‏گیرد و محل انگشت‏گذاری نوازنده است

بپرس