find your bearings

پیشنهاد کاربران

یکی از ترکیب های پرکاربرد در زبان انگلیسی است که هم به صورت واقعی ( literal ) و هم استعاری ( figurative ) به کار می رود و معمولاً به معنی یافتن جهت یا موقعیت خود — چه در فضا و چه در شرایط زندگی — استفاده می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

جهت یابی کردن
تشخیص موقعیت خود
یافتن مسیر درست
( استعاری ) سر و سامان گرفتن / خودت را پیدا کردن
موقعیت سنجی کردن
مترادف؛ orient yourself, get your direction, regain focus, adjust, stabilize, figure things out, collect yourself
مثال؛
It took me a few minutes to find my bearings after coming out of the subway.
Give her some time to find her bearings in the new job.
After the breakup, he needed a while to find his bearings again.
I got lost in the woods and had to stop to find my bearings.
( زمینه استفاده ) :
فیزیکی: زمانی که کسی در یک مکان جدید یا گیج کننده قرار دارد و باید جهت خود را پیدا کند
روانی/احساسی/اجتماعی: زمانی که فرد در شرایط ناآشنا، استرس زا یا تغییریافته قرار دارد و نیاز دارد خودش را بازیابد
در سفر، مهاجرت، تغییر شغل، بحران ها یا تحولات بزرگ زندگی بسیار کاربردی است

بپرس