یکهو چشم باز کردن و دیدن یک دفعه به خود آمدنخود را در شرایطی دیدنبه درد کاری خوردنچشم که باز کنی ببینیبه خودت بیای و ببینیدر همان حال، یکمرتبه، به یکبارهفکر کردن, دیدن, درنظر گرفتن ( کسی نسبت به خود ) ، چشم باز کردن و دیدنمتوجه شدن، دریافتن، برخلاف انتظارسر در آوردن از جاییبرخلاف انتظار خود را در وضعیتی یافتن، به صورتی غیر منتظره وارد جایی یا موقعیتی شدن+ عکس و لینک