دیکشنری
مترجم
بپرس
find faults
معنی
: عیب جویی کردن
دنبال کنید
مترادف ها
عیب جویی کردن
(فعل)
impeach, criticize, carp, cavil, find faults, nag, vituperate
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها