find fault with

جمله های نمونه

1. He could always find fault with something, either in my writing or in my personality.
[ترجمه گوگل]او همیشه می‌توانست در موردی ایراد بگیرد، چه در نوشته‌ام و چه در شخصیت من
[ترجمه ترگمان]او همیشه می توانست عیب و ایراد بگیرد، یا در نوشته های من یا در شخصیت من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My mother did nothing but find fault with my schoolboy manners.
[ترجمه گوگل]مادرم کاری جز ایراد گرفتن از رفتارهای پسر مدرسه ای من انجام نداد
[ترجمه ترگمان]مادرم هیچ کاری نکرد جز اینکه از رفتار بچگانه من ایراد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Only one investor found the nerve to find fault with what the vast majority considered to be an excellent performance in 199
[ترجمه گوگل]تنها یک سرمایه‌گذار در سال 199 می‌توانست از آنچه که اکثریت قریب به اتفاق آن را عملکردی عالی می‌دانستند ایراد بگیرد
[ترجمه ترگمان]تنها یک سرمایه گذار جرات پیدا کردن عیب را پیدا کرد که در آن اکثریت قریب به اتفاق آرا در ۱۹۹ راس قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The sergeant seemed to find fault with everything Maddox did.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که گروهبان از هر کاری که مدوکس انجام می داد ایراد می گرفت
[ترجمه ترگمان]گروهبان ظاهرا با تمام کارهایی که مددوکس کرده مقصر بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It seems that people find it easier to find fault with ideas than to build them up into something better.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد که مردم راحت‌تر از ایده‌ها عیب‌جویی می‌کنند تا اینکه آنها را به چیزی بهتر تبدیل کنند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که پیدا کردن اشکال با ایده ها آسان تر از ساختن آن ها به چیزی بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He would not find fault with the falsehood.
[ترجمه گوگل]او از باطل ایراد نمی گرفت
[ترجمه ترگمان]او مقصر این دروغ نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She always had to find fault with everything; she wouldn't have been our Mum else.
[ترجمه گوگل]او همیشه باید در همه چیز ایراد می گرفت او دیگر مادر ما نمی شد
[ترجمه ترگمان]او همیشه با همه چیز اشتباه می کرد؛ او جز مادر ما نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In fact, the report seemed to find fault with Pollack for not having reported possible exposure to the virus.
[ترجمه گوگل]در واقع، به نظر می‌رسید که این گزارش به دلیل عدم گزارش تماس احتمالی با ویروس، پولاک را مورد ایراد قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، به نظر می رسد که این گزارش به دلیل عدم گزارش در معرض قرار گرفتن در معرض این ویروس، از \"پولاک\" در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is easy to find fault with any programme for converting a planned economy back into a market one.
[ترجمه گوگل]به راحتی می توان از هر برنامه ای برای تبدیل یک اقتصاد برنامه ریزی شده به یک اقتصاد بازار ایراد گرفت
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن عیب در هر برنامه ای برای تبدیل یک اقتصاد برنامه ریزی شده به بازار کار آسانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is not easy to find fault with Jimmy Connors' version of the backhand, is it?
[ترجمه گوگل]ایراد گرفتن از نسخه بک هند جیمی کانرز آسان نیست، اینطور است؟
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن اشتباه با نسخه جیمی کانرز از backhand آسان نیست، این طور نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Soon she began to find fault with me.
[ترجمه گوگل]به زودی او شروع به ایراد گرفتن از من کرد
[ترجمه ترگمان]به زودی او از من ایراد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I find fault with a government that does nothing to enforce the laws of the land.
[ترجمه گوگل]من از دولتی ایراد می گیرم که هیچ کاری برای اجرای قوانین کشور انجام نمی دهد
[ترجمه ترگمان]من با دولتی که هیچ کاری برای اجرای قوانین زمین انجام نمی دهد مقصر می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Whereby shall we find fault with him?
[ترجمه گوگل]از کجا ایراد بگیریم؟
[ترجمه ترگمان]چگونه ممکن است ما او را مقصر بدانیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Man is apt to find fault with others.
[ترجمه گوگل]انسان مستعد ایراد گرفتن از دیگران است
[ترجمه ترگمان]انسان سعی می کند که از دیگران ایراد بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• point out flaws or shortcomings, nitpick, criticize unfavorably, express dissatisfaction

پیشنهاد کاربران

ایراد الکی گرفتن از چیزی یا کسی
ایراد گرفتن از . . . .
دنبال مقصر گشتن
[Idiom]
◾ ( find fault ( with somebody/something
✔️​to look for and discover mistakes in somebody/something; to complain about somebody/something
. E. g
1 ) My mother did nothing but find fault with my manners
2 ) She was always finding fault with his manners
به دنبال مقصر گشتن

بپرس