financing

جمله های نمونه

1. equity financing
تهیه ی پول از طریق سهام

2. the financing of this project is not easy
تامین بودجه ی این طرح آسان نیست.

3. The financing for the deal has been approved in principle.
[ترجمه گوگل]تامین مالی این معامله در اصل تصویب شده است
[ترجمه ترگمان]در اصل، تامین مالی این قرارداد به تصویب رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Financing your studies may seem like a tall order, but there is plenty of help available.
[ترجمه گوگل]ممکن است تامین مالی برای تحصیلتان کار دشواری به نظر برسد، اما کمک های زیادی در دسترس است
[ترجمه ترگمان]تامین مالی مطالعات شما ممکن است مثل یک سفارش بلند به نظر برسد، اما کمک های فراوانی در دسترس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A syndicate of banks is/are financing the deal.
[ترجمه گوگل]سندیکای بانک ها این معامله را تامین مالی می کنند
[ترجمه ترگمان]یک اتحادیه بانک ها در حال تامین بودجه این قرارداد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The financing of home ownership will continue through the 1990s and beyond.
[ترجمه گوگل]تامین مالی مالکیت خانه تا دهه 1990 و پس از آن ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]تامین مالی مالکیت خانه از دهه ۱۹۹۰ و فراتر از آن ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Financing decisions Fixed asset investment can be funded from several sources: equity, surplus cash, loans or leasing.
[ترجمه گوگل]تصمیمات تامین مالی سرمایه گذاری دارایی های ثابت را می توان از منابع مختلفی تامین کرد: سرمایه، نقدینگی مازاد، وام یا اجاره
[ترجمه ترگمان]تصمیمات تامین مالی سرمایه گذاری دارایی ثابت را می توان از چندین منبع تامین کرد: سرمایه، نقدینگی مازاد، وام ها یا اجاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lenders in general often appeared to be financing the tempting rates offered to first-time buyers at the expense of existing borrowers.
[ترجمه گوگل]وام دهندگان به طور کلی اغلب به نظر می رسید که نرخ های وسوسه انگیز ارائه شده به خریداران برای اولین بار را به قیمت وام گیرندگان فعلی تامین مالی می کنند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی وام دهندگان به طور کلی به نظر می رسد که تامین مالی این نرخ وسوسه انگیز برای خریداران بار اول با هزینه وام گیرندگان فعلی را تامین مالی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The most popular activities include fund management, asset financing, captive insurance and treasury management.
[ترجمه گوگل]محبوب ترین فعالیت ها شامل مدیریت صندوق، تامین مالی دارایی، بیمه اسارت و مدیریت خزانه است
[ترجمه ترگمان]محبوب ترین فعالیت های شامل مدیریت مالی، تامین مالی دارایی ها، بیمه اسیر و مدیریت خزانه داری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The most obvious source of financing would be a long-term loan, with principal repayments beginning in 200
[ترجمه گوگل]بارزترین منبع تامین مالی وام بلندمدت خواهد بود که بازپرداخت اصل آن از سال 200 آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]مهم ترین منبع تامین مالی یک وام بلند مدت با repayments اصلی در ۲۰۰ سال آینده خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Organization and expertise were available there for the financing of increasingly complicated business.
[ترجمه گوگل]سازمان‌دهی و تخصص برای تأمین مالی کسب‌وکارهای پیچیده‌تر در آنجا موجود بود
[ترجمه ترگمان]سازمان و تخصص در آنجا برای تامین مالی کسب وکار بسیار پیچیده موجود بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Banks involved in oil project financing have to evaluate financial and country risk in the manner previously described.
[ترجمه گوگل]بانک های درگیر در تامین مالی پروژه های نفتی باید ریسک مالی و کشوری را به روشی که قبلا توضیح داده شد ارزیابی کنند
[ترجمه ترگمان]بانک های دخیل در تامین مالی پروژه نفت، باید ریسک های مالی و کشوری را به شیوه ای که قبلا توصیف شد، ارزیابی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He could scrape together financing for a deal as well as sketch out the design for an attractive development.
[ترجمه گوگل]او می‌تواند بودجه‌ای را برای یک معامله جمع‌آوری کند و همچنین طرحی را برای توسعه جذاب ترسیم کند
[ترجمه ترگمان]او می توانست تامین مالی برای یک معامله و نیز طراحی طراحی برای یک توسعه جذاب را به هم بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thus, leasing is considered a form of debt financing.
[ترجمه گوگل]بنابراین، لیزینگ نوعی تامین مالی از طریق بدهی در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین اجاره به عنوان شکلی از تامین مالی بدهی در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] تامین مالی

انگلیسی به انگلیسی

• funding, subsidizing; process of raising money

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : finance
اسم ( noun ) : finance / financing
صفت ( adjective ) : financial
قید ( adverb ) : financially
تامین مالی
سرمایه گذاری
وارد شدن به کارهای مالی
تامین مالی
تدارک وجوه
تهیه پول
استقراض کردن
وام گرفتن
تامین مالی

بپرس