financial planning

جمله های نمونه

1. Good financial planning is vital to business success.
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی مالی خوب برای موفقیت کسب و کار حیاتی است
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی مالی خوب برای موفقیت کسب وکار حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conversely, the lack of adequate financial planning is often a key element in the failure of many business enterprises.
[ترجمه گوگل]برعکس، فقدان برنامه ریزی مالی کافی اغلب یک عنصر کلیدی در شکست بسیاری از شرکت های تجاری است
[ترجمه ترگمان]بالعکس، فقدان برنامه ریزی مالی کافی اغلب یک عامل کلیدی در شکست بسیاری از شرکت های تجاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They can offer services such as tax advice, financial planning services and executorship.
[ترجمه گوگل]آنها می توانند خدماتی مانند مشاوره مالیاتی، خدمات برنامه ریزی مالی و مجری ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند خدماتی از قبیل مشاوره مالیات، خدمات برنامه ریزی مالی و executorship ارائه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Financial Planning Budgeting Budgeting is planning how we spend our money.
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی مالی بودجه ریزی بودجه ریزی برنامه ریزی است که چگونه پول خود را خرج می کنیم
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی مالی بودجه بندی این است که چگونه پول خود را خرج کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To supplement traditional budgetary methods, medium-term financial planning based on estimates of economic growth was advocated.
[ترجمه گوگل]برای تکمیل روش‌های سنتی بودجه‌ریزی، برنامه‌ریزی مالی میان‌مدت بر اساس برآورد رشد اقتصادی مورد حمایت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]برای تکمیل روش های سنتی بودجه، برنامه ریزی مالی میان مدت براساس برآوردها از رشد اقتصادی مورد حمایت قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Banks, insurance companies and financial planning firms all hire lawyers to perform estate planning and estate administration services.
[ترجمه گوگل]بانک ها، شرکت های بیمه و شرکت های برنامه ریزی مالی همگی وکلا را برای انجام خدمات برنامه ریزی املاک و مدیریت املاک استخدام می کنند
[ترجمه ترگمان]بانک ها، شرکت های بیمه و شرکت های برنامه ریزی مالی همه وکلا را استخدام می کنند تا خدمات برنامه ریزی املاک و املاک را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Long-term financial planning centers on planning for the future growth of the company and devising plans to finance this growth.
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی مالی بلندمدت بر برنامه ریزی برای رشد آتی شرکت و طراحی برنامه هایی برای تامین مالی این رشد متمرکز است
[ترجمه ترگمان]مراکز برنامه ریزی مالی بلند مدت در حال برنامه ریزی برای رشد آتی شرکت و ابداع طرح هایی برای تامین مالی این رشد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both categories provide some useful financial planning opportunities.
[ترجمه گوگل]هر دو دسته فرصت های برنامه ریزی مالی مفیدی را ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]هر دو دسته فرصت های برنامه ریزی مالی مفیدی را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Marketing; Financial planning and control.
[ترجمه گوگل]بازار یابی؛ برنامه ریزی و کنترل مالی
[ترجمه ترگمان]بازاریابی، برنامه ریزی مالی و کنترل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Strategic financial planning, preparing consolidated account, cash flow projections and other company' secretarial duties.
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی استراتژیک مالی، تهیه حساب تلفیقی، پیش بینی جریان نقدی و سایر وظایف منشی شرکت
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی مالی استراتژیک، تهیه حساب های صادراتی، پیش بینی های جریان نقدینگی و وظایف منشیگری شرکت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Responsible for project financial planning and analysis.
[ترجمه گوگل]مسئول برنامه ریزی و تحلیل مالی پروژه
[ترجمه ترگمان]مسیول برنامه ریزی و تحلیل مالی پروژه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The first phase, financial planning, is the most basic and can be found at all companies.
[ترجمه گوگل]مرحله اول، برنامه ریزی مالی، اساسی ترین است و در همه شرکت ها یافت می شود
[ترجمه ترگمان]اولین مرحله، برنامه ریزی مالی، اساسی ترین و basic است که در همه شرکت ها یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The case is based on a real start-up company for whom the author worked as a consultant on financial planning and valuation.
[ترجمه گوگل]این پرونده بر اساس یک شرکت تازه تاسیس واقعی است که نویسنده به عنوان مشاور برنامه ریزی مالی و ارزش گذاری برای آن کار کرده است
[ترجمه ترگمان]این پرونده براساس یک شرکت راه اندازی واقعی است که نویسنده به عنوان مشاور برنامه ریزی و ارزیابی مالی کار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The system illustrated here follows a logical sequence of development resulting in a short-term financial planning and cash budgeting system.
[ترجمه گوگل]سیستمی که در اینجا نشان داده شده است دنباله ای منطقی از توسعه را دنبال می کند که منجر به یک برنامه ریزی مالی کوتاه مدت و سیستم بودجه بندی نقدی می شود
[ترجمه ترگمان]سیستم نشان داده شده در اینجا به دنبال یک توالی منطقی از توسعه است که منجر به برنامه ریزی مالی کوتاه مدت و سیستم بودجه بندی نقدی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• devising strategies for managing finances

پیشنهاد کاربران