اسم ( noun )
• (1) تعریف: the management of money or other assets, esp. those in the public treasury.
- The treasury is that part of a government that is concerned primarily with finance.
[ترجمه گوگل] خزانه بخشی از دولت است که در درجه اول به امور مالی مربوط می شود
[ترجمه ترگمان] خزانه آن بخشی از دولتی است که در درجه اول مربوط به امور مالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خزانه آن بخشی از دولتی است که در درجه اول مربوط به امور مالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Women were not expected to know anything of finance in those days.
[ترجمه تاجیک] در آن روزها، از زنان انتظار نمی رفت چیزی از امور مالی بدانند.|
[ترجمه گوگل] در آن روزها انتظار نمی رفت که زنان چیزی از امور مالی بدانند[ترجمه ترگمان] زنان انتظار نداشتند در آن روزها از امور مالی خبر داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (pl.) the monetary resources of a person or institution such as a bank or government.
- The war effort devastated the country's finances.
[ترجمه گوگل] تلاش های جنگی، مالی کشور را ویران کرد
[ترجمه ترگمان] تلاش های جنگ، امور مالی کشور را ویران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تلاش های جنگ، امور مالی کشور را ویران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I'll have to check my finances before I can make a decision to purchase.
[ترجمه قرباني] قبل از تصمیم گیری برای خرید، باید امور مالی خود را بررسی کنم.|
[ترجمه گوگل] قبل از تصمیم گیری برای خرید، باید وضعیت مالی خود را بررسی کنم[ترجمه ترگمان] قبل از اینکه تصمیم به خرید بگیرم باید امور مالی خودم را چک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: finances, financing, financed
حالات: finances, financing, financed
• (1) تعریف: to provide the monetary resources for.
• مشابه: capitalize, endow, stake, subsidize
• مشابه: capitalize, endow, stake, subsidize
- Tax money financed the new highway.
[ترجمه قرباني] ساخت بزرگراه جدید، از طریق وجوه حاصل از مالیات، تامین مالی شد.|
[ترجمه سینا] مالیات ، بودجه ساخت بزرگراه جدید را تامین کرد|
[ترجمه گوگل] پول مالیات تامین مالی بزرگراه جدید را تامین کرد[ترجمه ترگمان] بودجه مالیاتی بزرگراه جدید را تامین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to provide monetary credit to.
- Do you think the bank will finance you in this project?
[ترجمه قرباني] آیا فکر می کنید که بانک، شما را در این پروژه، تأمین مالی خواهد کرد؟|
[ترجمه گوگل] آیا فکر می کنید بانک شما را در این پروژه تامین مالی کند؟[ترجمه ترگمان] آیا فکر می کنید بانک در این پروژه شما را تامین خواهد کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید