filth

/ˈfɪlθ//fɪlθ/

معنی: پلیدی، الودگی، هرزه، کثافت، چرک، خرده ریز
معانی دیگر: نجاست، فژه، گروس، پژگنی، هرزگی، قباحت، بی آزرمی، زشتکاری، فساد اخلاقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: that which is unclean or foul.
مترادف: dirt, muck
مشابه: excrement, feces, garbage, grime, mire, refuse, slime, slop, sludge, soil, trash

(2) تعریف: an unclean or foul state or condition.
مترادف: dirtiness, filthiness, squalor, uncleanness
مشابه: contamination, dirt, pollution

(3) تعریف: something that is thought to be immoral or obscene, such as a movie, book, painting, or utterance.
مترادف: dirt, indecency, obscenity, pornography, smut
مشابه: bawdy, garbage, vulgarity

جمله های نمونه

1. moral filth
پلیدی اخلاقی

2. dirt and filth matted their hair
چرک و کثافت موهای آنها را نمد مانند کرده بود.

3. this magazine is full of filth and perversion
این مجله پر از فساد و ضلالت است.

4. young people who are drowned in drunken- ness and filth
جوانانی که در میخوارگی و هرزگی غوطه ورند

5. Look at the filth on your trousers!
[ترجمه گوگل]به کثیفی شلوارت نگاه کن!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Go and wash that filth off your hands.
[ترجمه گوگل]برو و اون کثافت رو از دستت بشور
[ترجمه ترگمان]برو و آن کثافت را از دست خودت پاک کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Thousands of tons of filth and sewage pour into the Ganges every day.
[ترجمه گوگل]هر روز هزاران تن کثیفی و فاضلاب به رود گنگ سرازیر می شود
[ترجمه ترگمان]هزاران تن زباله و فاضلاب هر روز به گنگ می ریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I don't know how you can watch that filth!
[ترجمه گوگل]من نمی دانم چگونه می توان آن کثیفی را تماشا کرد!
[ترجمه ترگمان]من نمی دانم شما چطور می توانید آن کثافت را تماشا کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The floor was covered in filth.
[ترجمه گوگل]کف پوشیده از کثیفی بود
[ترجمه ترگمان]کف اتاق از کثافت پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The black pigs rootled for filth.
[ترجمه گوگل]خوک‌های سیاه به دنبال کثیفی هستند
[ترجمه ترگمان] خوک سیاه برای کثافت کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. People complain about the filth on TV and in the press.
[ترجمه گوگل]مردم از کثیفی در تلویزیون و مطبوعات شکایت دارند
[ترجمه ترگمان]مردم از آلودگی در تلویزیون و مطبوعات شکایت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The floor was covered in grease and filth.
[ترجمه گوگل]کف پوشیده از چربی و کثیفی بود
[ترجمه ترگمان]کف اتاق از چربی و کثافت پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I recoiled from the smell and the filth.
[ترجمه گوگل]از بو و کثیفی عقب نشینی کردم
[ترجمه ترگمان]از بو و کثافت خود را عقب کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The men were caked in layers of filth and grime.
[ترجمه گوگل]مردان در لایه های کثیفی و کثیف کیک شده بودند
[ترجمه ترگمان]مردها در لایه های کثافت و کثافت خشکیده پوشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The dialogue was all filth and innuendo.
[ترجمه گوگل]دیالوگ همه کثیف و کنایه بود
[ترجمه ترگمان]این گفتگو، همه filth و innuendo بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پلیدی (اسم)
abomination, filth

الودگی (اسم)
filth, alloy, contamination, pollution, impurity, purulence, stain, soilage, squalor

هرزه (اسم)
filth, rake

کثافت (اسم)
filth, contamination, pollution, impurity, mire, muck, dirt, jakes, soilure

چرک (اسم)
filth, impurity, slag, fester, smear, dirt, corruption, pus, lymph, pyorrhea, pyorrhoea, soilure

خرده ریز (اسم)
filth, frippery, trumpery, sundries, dreg, trinkets, shards, giblet

تخصصی

[نساجی] چرک - کثافت - آلودگی

انگلیسی به انگلیسی

• dirt, grime, pollution; obscenity, vulgarity; corruption
filth is a large amount of dirt that disgusts you.
people can use filth to refer to people or behaviour that they consider to be bad and corrupt.
people refer to words or pictures as filth when they think that they describe or represent something such as sex or nudity in a very rude way.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : filth / filthiness
✅️ صفت ( adjective ) : filthy
✅️ قید ( adverb ) : filthily / filthy
ننگ
پلشتی
کثیفی آلودگی نجاست

بپرس