filming

جمله های نمونه

1. During the filming, Curtis fell in love with his co-star, Christine Kaufmann.
[ترجمه گوگل]در طول فیلمبرداری، کورتیس عاشق همبازی خود کریستین کافمن شد
[ترجمه ترگمان]در طی این فیلم برداری، کورتیس عاشق هم کار خود کریستین Kaufmann شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Filming was halted after the lead actor became ill.
[ترجمه گوگل]پس از بیماری بازیگر اصلی فیلمبرداری فیلم متوقف شد
[ترجمه ترگمان]فیلمبرداری پس از آن متوقف شد که بازیگر اصلی بیمار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Filming went ahead in spite of the bad weather.
[ترجمه گوگل]فیلمبرداری با وجود بد آب و هوا ادامه یافت
[ترجمه ترگمان]به رغم هوای بد، کار، کار را شروع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Filming took place in Ireland. In informal language you would probably say:The festival is in July every year.
[ترجمه گوگل]فیلمبرداری در ایرلند انجام شد به زبان غیر رسمی احتمالاً می گویید: جشنواره هر سال در ماه جولای برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]فیلمبرداری در ایرلند آغاز شد به طور غیر رسمی شما احتمالا خواهید گفت که این جشنواره هر سال در ماه جولای برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Natasha attached herself to the film crew filming at her orphanage.
[ترجمه گوگل]ناتاشا خود را به گروه فیلمبرداری در حال فیلمبرداری در یتیم خانه اش چسباند
[ترجمه ترگمان]ناتاشا خود را به گروه فیلمبرداری می کرد و از پرورشگاه او فیلم می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Doing the filming for the documentary took two months, but editing took another four.
[ترجمه گوگل]انجام فیلمبرداری این مستند دو ماه طول کشید، اما تدوین آن چهار ماه دیگر طول کشید
[ترجمه ترگمان]انجام فیلم برداری دو ماه طول کشید، اما ویرایش چهار ماه دیگر طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are filming in Moscow right now.
[ترجمه گوگل]آنها در حال حاضر در مسکو فیلمبرداری می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها اکنون در حال فیلمبرداری در مسکو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's in Zimbabwe filming a documentary for the BBC.
[ترجمه گوگل]او در زیمبابوه در حال فیلمبرداری یک مستند برای بی بی سی است
[ترجمه ترگمان]او در زیمباوه در حال ضبط یک فیلم مستند برای بی بی سی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stone is filming the final instalment of his Vietnam trilogy.
[ترجمه گوگل]استون آخرین قسمت از سه گانه ویتنام خود را فیلمبرداری می کند
[ترجمه ترگمان]استون در حال فیلمبرداری از آخرین قسط از سه گانه خود در ویتنام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They've been filming for six months.
[ترجمه گوگل]شش ماه است که مشغول فیلمبرداری هستند
[ترجمه ترگمان]شش ماه است که مشغول فیلم برداری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A side benefit to filming close-up shots is that your microphone will pick up clearer sound.
[ترجمه گوگل]یک مزیت جانبی برای فیلمبرداری از نماهای نزدیک این است که میکروفون شما صدای واضح تری دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]یک مزیت دیگر برای فیلمبرداری از عکس های کلوزآپ این است که میکروفن صدای واضح تری را دریافت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Filming was delayed because of bad weather.
[ترجمه گوگل]فیلمبرداری به دلیل بدی آب و هوا به تعویق افتاد
[ترجمه ترگمان]فیلمبرداری به دلیل شرایط بد آب و هوا به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The filming of the exterior scenes was done on the moors.
[ترجمه گوگل]فیلمبرداری صحنه های بیرونی در لنگرگاه انجام شد
[ترجمه ترگمان]فیلمبرداری از صحنه های بیرونی در خلنگ زار انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They nixed the idea of filming in Ireland.
[ترجمه گوگل]آنها ایده فیلمبرداری در ایرلند را رد کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها ایده فیلم برداری در ایرلند را به تعویق انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] فیلمبرداری

انگلیسی به انگلیسی

• making of a motion picture
filming is the activity of making a film, including acting, directing, and operating of the cameras.

پیشنهاد کاربران

بپرس