🔸 معادل فارسی:
پر کردن گوش کسی / بمباران شنیداری / گفتن زیاد به کسی
در زبان محاوره ای:
گوششو پر کرد، هی گفت و گفت، گوش طرفو خسته کرد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( استعاری – گفتاری ) :**
گفتن حجم زیادی از اطلاعات، حرف، یا شکایت به کسی، معمولاً به صورت پی درپی یا بی وقفه
مثال: He filled my ears with complaints about his job.
گوش منو پر کرد از غرغر درباره ی کارش.
2. ** ( احساسی – تأکیدی ) :**
وقتی کسی با حرف هاش ذهن یا احساسات طرف مقابل رو اشباع می کنه—چه با درد دل، چه با تبلیغ، چه با تأثیرگذاری
مثال: She filled his ears with sweet promises.
گوشش رو پر کرد از وعده های شیرین.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
bombard with words – talk someone’s ear off – overwhelm – pour into someone’s ears – flood with talk
پر کردن گوش کسی / بمباران شنیداری / گفتن زیاد به کسی
در زبان محاوره ای:
گوششو پر کرد، هی گفت و گفت، گوش طرفو خسته کرد
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( استعاری – گفتاری ) :**
گفتن حجم زیادی از اطلاعات، حرف، یا شکایت به کسی، معمولاً به صورت پی درپی یا بی وقفه
مثال: He filled my ears with complaints about his job.
گوش منو پر کرد از غرغر درباره ی کارش.
2. ** ( احساسی – تأکیدی ) :**
وقتی کسی با حرف هاش ذهن یا احساسات طرف مقابل رو اشباع می کنه—چه با درد دل، چه با تبلیغ، چه با تأثیرگذاری
مثال: She filled his ears with sweet promises.
گوشش رو پر کرد از وعده های شیرین.
________________________________________
🔸 مترادف ها: