figuring

جمله های نمونه

1. the ability to read and do simple figuring
قدرت خواندن و محاسبه ی ساده کردن

2. I'm still figuring my taxes.
[ترجمه ستایش آریا] من همیشه مالیات هایم را محاسبه میکنم
|
[ترجمه گوگل]من هنوز در حال محاسبه مالیاتم هستم
[ترجمه ترگمان]هنوز دارم به taxes فکر می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sheila spent many sleepless nights figuring out how to deliver for her first major customer.
[ترجمه گوگل]شیلا شب‌های بی‌خوابی زیادی را صرف یافتن چگونگی تحویل اولین مشتری اصلی خود کرد
[ترجمه ترگمان]شیلا بسیاری از شبه ای بیخوابی را سپری کرد و حساب کرد که چطور اولین مشتری اصلی خود را تحویل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Jasper built things more or less by figuring them out.
[ترجمه گوگل]جاسپر چیزهایی را کم و بیش با کشف آنها ساخت
[ترجمه ترگمان]با فهمیدن آن ها، جا سپر بیشتر یا بیشتر چیزها را ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many defiant children are also unusually clever; figuring out ways to defeat your most sophisticated arguments.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان سرکش نیز به طور غیرعادی باهوش هستند پیدا کردن راه هایی برای شکست دادن پیچیده ترین استدلال های خود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان جسور به طور غیر معمول هوشمندانه هستند؛ به دنبال راه هایی برای شکست دادن most استدلال های شما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. What fun Miles and Evan have figuring out how to weigh us in jars of Ragu spaghetti sauce!
[ترجمه گوگل]مایلز و ایوان چه لذتی دارند که بفهمند چگونه ما را در شیشه های سس اسپاگتی راگو وزن کنند!
[ترجمه ترگمان]چه جالب است که مایلز و اوان می دانند چطور ما را در jars سس اسپاگتی درست کنند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Last week I decided to start running again, figuring maybe I could tack on a few hours to my life expectancy.
[ترجمه گوگل]هفته گذشته تصمیم گرفتم دوباره دویدن را شروع کنم، به این فکر می کردم که شاید بتوانم چند ساعت به امید زندگی خود ادامه دهم
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته تصمیم گرفتم که دوباره شروع به دویدن کنم، و فکر کردم شاید بتوانم در عرض چند ساعت به امید به زندگی برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The team rejected traditional Biblical phrasing, figuring they would be unfamiliar or unappealing to the target audience.
[ترجمه گوگل]این تیم عبارات سنتی کتاب مقدس را رد کردند و تصور کردند که آنها برای مخاطب هدف ناآشنا یا جذاب نیستند
[ترجمه ترگمان]این تیم تعبیر سنتی از کتاب مقدس را رد کرد و فکر کرد که آن ها برای مخاطب هدف نا آشنا و نا آشنا خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She can learn to observe herself, figuring out what she does easily and what takes more work.
[ترجمه گوگل]او می تواند یاد بگیرد که خودش را مشاهده کند و بفهمد که چه کاری به راحتی انجام می دهد و چه کارهایی به کار بیشتری نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]او می تواند یاد بگیرد که خود را مشاهده کند و بفهمد چه کار می کند و چه کار بیشتری انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The trick is figuring out which kids will fall into which category.
[ترجمه گوگل]ترفند این است که بفهمید کدام بچه ها در کدام دسته قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]ترفند این است که مشخص کنید کدام یک از بچه ها در کدام دسته قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He'd put Reyes on the tiller, figuring that the man could control it using his upper arm and elbow.
[ترجمه گوگل]او ریس را روی تیلر گذاشته بود و تصور می کرد که مرد می تواند آن را با استفاده از بازو و آرنج کنترل کند
[ترجمه ترگمان]او ریس را روی سکان گذاشت و فکر کرد که آن مرد می تواند با استفاده از بازوی و آرنج بالا آن را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such systems would need to organize their knowledge, figuring out what data is significant, reorganizing when necessary.
[ترجمه گوگل]چنین سیستم هایی باید دانش خود را سازماندهی کنند، بفهمند چه داده هایی مهم هستند و در صورت لزوم سازماندهی مجدد کنند
[ترجمه ترگمان]چنین سیستم هایی باید دانش خود را سازماندهی کنند و بفهمند که کدام داده ها قابل توجه هستند و در صورت نیاز سازماندهی مجدد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This must be taken into consideration when figuring the number of fishes for your tank.
[ترجمه گوگل]این باید هنگام تعیین تعداد ماهی برای تانک شما در نظر گرفته شود
[ترجمه ترگمان]این مساله زمانی باید در نظر گرفته شود که تعداد ماهی ها برای مخزن شما محاسبه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He did pioneering work in figuring out the nuts and bolts of sustainability.
[ترجمه گوگل]او کار پیشگامانه ای در کشف مهره ها و پیچ های پایداری انجام داد
[ترجمه ترگمان]او در محاسبه پیچ و مهره پایداری کار پیشرو انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Figuring out the structure of the deformed beds requires information about the geometric attitude or orientation of the beds at outcrops.
[ترجمه گوگل]پی بردن به ساختار بسترهای تغییر شکل یافته نیاز به اطلاعاتی در مورد نگرش هندسی یا جهت گیری بسترها در رخنمون دارد
[ترجمه ترگمان]فهمیدن ساختار بس ترهای ناقص نیاز به اطلاعاتی در مورد گرایش هندسی و یا جهت گیری تخت ها دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• thinking; calculating; theorizing, speculating

پیشنهاد کاربران

محاسبه
محاسبه قیمت. قیمت گذاری
محاسبه کردن
تصور

بپرس