1. This head once formed part of a small figurine carved from mammoth ivory.
[ترجمه گوگل]این سر زمانی بخشی از مجسمه کوچکی بود که از عاج ماموت حک شده بود
[ترجمه ترگمان]این سر زمانی قسمتی از مجسمه کوچکی را تشکیل داد که از عاج ماموت تراشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She picked up a porcelain figurine and put it down again.
[ترجمه گوگل]او یک مجسمه چینی را برداشت و دوباره آن را گذاشت
[ترجمه ترگمان]او یک مجسمه چینی برداشت و دوباره آن را روی زمین گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In the Qing Dynasty, there were professional clay figurine workshops in Huishan.
[ترجمه گوگل]در سلسله چینگ، کارگاه های حرفه ای مجسمه سازی سفالی در هویشان وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در دودمان چینگ، کارگاه های ساختمانی professional در Huishan وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. An example oftransformation is his figurine series made of fiberglass and oil colors.
[ترجمه گوگل]نمونه ای از تبدیل، سری مجسمه های او ساخته شده از فایبرگلاس و رنگ روغن است
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از آن مجموعه مجسمه های ساخته شده از فایبرگلاس و رنگ روغنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Dough figurine made of colored dough remains colorfast and intact without getting decayed for decades.
[ترجمه گوگل]مجسمه خمیر ساخته شده از خمیر رنگی برای چندین دهه بدون پوسیدگی رنگ ثابت و دست نخورده باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]دو بوی از خمیر رنگی درست و دست نخورده باقی می ماند و برای چند دهه بدون فاسد شدن باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Thus figurine sculptures look much more attractive to the view.
[ترجمه گوگل]بنابراین مجسمههای مجسمهای برای منظره بسیار جذابتر به نظر میرسند
[ترجمه ترگمان]از این رو مجسمه های مجسمه بسیار جذاب تر به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Imitation of high quality pottery figurine, pure hand - made ceramic crafts, collectibles.
[ترجمه گوگل]تقلید از مجسمه سفالی با کیفیت بالا، صنایع دستی خالص سرامیکی، کلکسیونی
[ترجمه ترگمان]تقلید از مجسمه سفال با کیفیت بالا، صنایع دستی ساخته شده از جنس خالص، collectibles
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Clay figurine making is a unique folk handicraft of China.
[ترجمه گوگل]مجسمه سازی سفالی از صنایع دستی عامیانه منحصر به فرد چین است
[ترجمه ترگمان]ساختن مجسمه های کلی چینی منحصر به فرد و منحصر به فرد از چین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The figurine broke; The freshly baked loaf fell apart.
[ترجمه گوگل]مجسمه شکست؛ نان تازه پخته شد
[ترجمه ترگمان]مجسمه از هم باز شد و تکه نان تازه از هم جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Figurine - Felsteel Boar : Summons the Felsteel Boar to fight for you.
[ترجمه گوگل]Figurine - Felsteel Boar : گراز Felsteel را احضار می کند تا برای شما بجنگد
[ترجمه ترگمان]figurine - Felsteel Boar: Summons the Felsteel Boar برای مبارزه با شما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. People liked his clay figurines very much and gave him the nickname of Clay Figurine Zhang.
[ترجمه گوگل]مردم مجسمه های سفالی او را بسیار دوست داشتند و به او لقب مجسمه سفالی ژانگ دادند
[ترجمه ترگمان]مردم گل رس او را بسیار دوست داشتند و لقب \"کلی figurine ژانگ\" را به وی دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She bought an exquisite china figurine.
13. Figurine - Dark Iron Scorpid : Every swing poisons your foe for 15 damage over 10 sec.
[ترجمه گوگل]Figurine - Dark Iron Scorpid : هر چرخش دشمن شما را برای 15 آسیب در مدت 10 ثانیه مسموم می کند
[ترجمه ترگمان]Scorpid آهن سیاه: هر تاب دشمن شما را برای ۱۵ ضربه به بیش از ۱۰ ثانیه مسموم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. What sees is more than a dough figurine image, must deceive people, first nimbly.
[ترجمه گوگل]آنچه می بیند چیزی بیش از یک تصویر مجسمه خمیری است، ابتدا باید مردم را فریب دهد
[ترجمه ترگمان]چیزی که به نظر می رسد بیشتر از یک تصویر مجسمه خمیر است، باید مردم را فریب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I keep just one such picture for every figurine.
[ترجمه گوگل]من فقط یک عکس از این قبیل را برای هر مجسمه نگه می دارم
[ترجمه ترگمان]من فقط یه عکس برای هر مجسمه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید