1. figures can be made to prove anything
از ارقام می توان برای اثبات هر چیزی استفاده کرد.
2. his figures are off
ارقام او غلط است.
3. loneliness figures quite a lot in her conversation
تنهایی در صحبت های او کاملا به چشم می خورد.
4. the figures on which he had based his calculations
ارقامی که محاسبه ی (آمارش) خود را بر پایه آن قرار داده بود
5. these figures don't add up
این ارقام درست در نمی آید.
6. single figures
(شماره یا چیز شمردنی) زیرده،از یک تا نه
7. sure, that figures
بله،همین طور فکر می کردم.
8. the stated figures are only approximations of the actual costs
اعداد ذکر شده برآورد تقریبی هزینه ها است.
9. to juggle figures so as to show profit
برای نشان دادن سود در ارقام دست بردن
10. various geometric figures
شکل های مختلف هندسی
11. facts and figures
داده ها و فرتورها،واقعیات و تصاویر (یا اعداد)
12. a column of figures with the totals given underneath
ستونی از ارقام که جمع آنها در زیر داده شده است
13. to inflate one's figures
ارقام خود را بیش از واقع نشان دادن
14. he is good at figures
او در شمردن خوب است.
15. prisms and other solid figures
منشور و سایر اجسام سه بعدی
16. we are rounding all figures
ما همه ی اقلام را رند می کنیم.
17. to sum a column of figures
ستون ارقام را جمع زدن
18. two of the most illustrious figures in english literature
دو تن از برجسته ترین چهره های ادبیات انگلیس
19. many conclusions can be derived from these figures
از این ارقام نتایج بسیاری می توان گرفت.