fifty fifty

/ˈfɪftiˈfɪfti//ˈfɪftiˈfɪfti/

(عامیانه) نصفا نصف، پنجاه پنجاه، بالمناصفه، نیم نیم، به طور برابر، تنصیف، تقسیم بالمناصفه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: shared equally by two.

- a fifty-fifty division of profits
[ترجمه گوگل] پنجاه و پنجاه تقسیم سود
[ترجمه ترگمان] پنجاه و پنجاه درصد سود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: with equal likelihood.

- a fifty-fifty chance
[ترجمه گوگل] یک شانس پنجاه و پنجاه
[ترجمه ترگمان] پنجاه و پنجاه درصد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: in two equal parts.

- We divided the expenses fifty-fifty.
[ترجمه گوگل] هزینه ها را پنجاه و پنجاه تقسیم کردیم
[ترجمه ترگمان] ما هزینه ها رو پنجاه پنجاه تقسیم کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• shared equally, fifty percent each, half each; half favorable and half unfavorable
when something is divided fifty-fifty between two people, each person gets half.
if the chances of something happening are fifty-fifty, it is equally likely to happen as not to happen.

پیشنهاد کاربران

بپرس