1. fifty and above
متجاوز از پنجاه،پنجاه و بیشتر
2. fifty dollars
پنجاه دلار
3. fifty dollars in the hole
دارای پنجاه دلار بدهی
4. fifty dollars or so
کم و بیش پنجاه دلار
5. fifty indians were sent to raid the settlers
پنجاه سرخپوست برای یورش به کوچ نشینان گسیل شدند.
6. fifty people were crowded into a small bus
پنجاه نفر را در یک اتوبوس کوچک چپانده بودند.
7. fifty rials or five tumans
پنجاه ریال یا (به عبارت دیگر) پنج تومان
8. for fifty years he served the household of a merchant
پنجاه سال در خانه ی تاجری نوکری کرد.
9. farmers comprise fifty percent of the population
کشاورزان پنجاه درصد جمعیت را تشکیل می دهند.
10. he offered fifty dollars for my watch
او می خواست ساعتم را پنجاه دلار بخرد.
11. they charged fifty tumans for admission
آنها پنجاه تومان ورودیه می گرفتند.
12. they had fifty dollars between them
دوتایی پنجاه دلار داشتند.
13. we're out fifty dollars
پنجاه دلار زیان کرده ایم.
14. a hundred and fifty thousand
یکصد و پنجاه هزار
15. a man rising fifty
مردی که پا به پنجاه سالگی گذاشته است
16. a missile landing fifty miles downrange
موشکی که در فاصله ی پنجاه میلی سکوی پرتاب خود فرود آید
17. a refund of fifty dollars
بازپرداختنی به مبلغ پنجاه دلار
18. a sum of fifty dollars
مبلغ پنجاه دلار
19. each man subscribed fifty dollars
هر مرد تقبل کرد که پنجاه دلار بدهد.
20. he stepped off fifty meters
با قدم پنجاه متر اندازه گرفت.
21. he was given fifty stripes
به او پنجاه ضربه شلاق زدند.
22. his house is fifty meters off the main road
خانه ی او در پنجاه متری راه اصلی است.
23. she is over fifty
او بیش از پنجاه سال دارد.
24. the crash cost fifty lives
سقوط (هواپیما) به قیمت جان پنجاه نفر تمام شد.
25. the river is fifty feet wide
رودخانه 50 فوت پهنا دارد.
26. at a depth of fifty meters
در ژرفای پنجاه متری
27. at a distance of fifty years
در مدت پنجاه سال
28. by the age of fifty his celebrity was worldwide
در سن پنجاه سالگی شهرت او جهانگیر شده بود.
29. each soldier was given fifty rounds of ammunition
به هر سر باز پنجاه گلوله داده شده بود
30. every morning i do fifty push-ups
هر صبح پنجاه تا شنا می روم.
31. he is going on fifty
او تقریبا پنجاه ساله است.
32. he is knocking on fifty
دارد به پنجاه سالگی پا می گذارد.
33. my handsels amounted to fifty tumans
عیدی های من بالغ بر پنجاه تومان می شد.
34. the factory will hire fifty new workers
کارخانه پنجاه کارگر جدید خواهد گرفت.
35. he is, i would say, fifty
حدس می زنم که او پنجاه سال داشته باشد.
36. nurseries provide day care for fifty percent of children under five
مهد کودک ها پنجاه درصد بچه های زیر پنج سال را نگهداری می کنند.
37. on the sunny side of fifty
در اوایل سن پنجاه سالگی
38. a vote of ninety in favor, fifty against, and twenty abstaining
نود رای موافق،پنجاه رای مخالف و بیست رای ممتنع
39. to drive at the speed of fifty kilometers per hour
با سرعت پنجاه کیلومتر در ساعت رانندگی کردن
40. tomorrow he is going to turn fifty
فردا پنجاه ساله خواهد شد.
41. five of the ship's original complement of fifty were dead
پنچ نفر از پنجاه نفر خدمه ی اولیه ی کشتی مرده بودند.
42. she is on the shady side of fifty
سن او از پنجاه بالاتر است.
43. she reckons that her phone rings about fifty times a day
او حدس می زند که تلفنش روزی حدود پنجاه بار زنگ می زند.
44. the toll for the karaj road was fifty tumans
گذر باج (عوارض) راه کرج پنجاه تومان بود.
45. he resigned his commission at the age of fifty
او در پنجاه سالگی از خدمت (ارتش) استعفا کرد.
46. the bewildering expansion of science in the last fifty years
توسعه ی گیج کننده ی علم در پنجاه سال اخیر
47. the flowering of persian poetry in the last fifty years
شکوفایی شعر فارسی در پنجاه سال اخیر
48. they made him king at the age of fifty
در پنجاه سالگی او را به شاهی برگزیدند.
49. in a space of twenty kilometers the road rises fifty meters
در یک مسافت بیست کیلومتری ارتفاع جاده پنجاه متر زیاد می شود.
50. because of the slow markets, the factory has suggested the layoff of fifty workers
به خاطر کسادی بازار،کارخانه پیشنهاد بی کارسازی 50 کارگر را داده است.