1. The fifth column lists 2 % of the account value, in this case $ 30, 000.
[ترجمه گوگل]در ستون پنجم 2 درصد از ارزش حساب، در این مورد 30000 دلار ذکر شده است
[ترجمه ترگمان]ستون پنجم، ۲ % ارزش حساب را در این پرونده ۳۰، ۰۰۰ دلار قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The Fifth Column: And Four Stories of the Spanish Civil War by Ernest Hemmingway.
[ترجمه گوگل]ستون پنجم: و چهار داستان از جنگ داخلی اسپانیا اثر ارنست همینگوی
[ترجمه ترگمان]ستون پنجم: و چهار داستان جنگ داخلی اسپانیا ارنست Hemmingway
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. During the war, both sides often established a fifth column among each other.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ، هر دو طرف اغلب ستون پنجم را در میان یکدیگر ایجاد می کردند
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ، هر دو طرف یک ستون پنجم را در میان یکدیگر ایجاد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There seems to be fifth column within the party which leaks its plans to the opposition.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد ستون پنجمی در داخل حزب وجود دارد که برنامه های خود را به اپوزیسیون درز می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که ستون پنجم درون حزب وجود دارد که برنامه های خود را به اپوزیسیون می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Some are under cover, forming the enemy's fifth column.
[ترجمه گوگل]عده ای زیر پوشش هستند و ستون پنجم دشمن را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]برخی از آن ها تحت پوشش هستند و ستون پنجم دشمن را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He worked in fifth column until death.
[ترجمه گوگل]او تا زمان مرگ در ستون پنجم کار کرد
[ترجمه ترگمان]او تا هنگام مرگ در ستون پنجم کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید