field marshal

/ˈfiːldˈmɑːrʃl̩//fiːldˈmɑːʃl̩/

معنی: سپهبد
معانی دیگر: ارتشبد، فیلد مارشال

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a military officer of the highest or next to highest rank in the armies of certain European countries.
مشابه: marshal

جمله های نمونه

1. He rose from the ranks to become a Field Marshal .
[ترجمه گوگل]او از درجات بالا رفت تا فیلد مارشال شود
[ترجمه ترگمان]از صف بیرون آمد تا به یک کلانتر نظامی تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In British army a field marshal ranks above a general.
[ترجمه گوگل]در ارتش بریتانیا یک فیلد مارشال بالاتر از یک ژنرال است
[ترجمه ترگمان]در ارتش انگلیس، یک فرمانده نظامی بالاتر از یک ژنرال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Field Marshal Erwin Rommel leads a brilliant offensive against Commonwealth forces, far exceeding his orders and earning himself the nickname "The Desert Fox".
[ترجمه گوگل]فیلد مارشال اروین رومل تهاجم درخشانی را علیه نیروهای مشترک المنافع رهبری می کند که بسیار فراتر از دستوراتش است و لقب «روباه صحرا» را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه ترگمان]فیلد مارشال آروین رو مل حمله درخشانی را علیه نیروهای مشترک المنافع رهبری می کند که بسیار فراتر از دستورها او و به دست آوردن لقب \"روباه صحرا\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had the voice of a field marshal.
[ترجمه گوگل]او صدای یک فیلد مارشال را داشت
[ترجمه ترگمان]او صدای سپهبد را شنیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Field Marshal Keitel described her appearance during an interrogation at Nuremberg.
[ترجمه گوگل]فیلد مارشال کایتل ظاهر خود را در جریان بازجویی در نورنبرگ توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]سپهبد Keitel در طی بازجویی در نورنبرگ، ظاهر خود را توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was the only one who cited Field Marshal Erwin Rommel, the famed 'Desert Fox, ' as the person from history I most admired.
[ترجمه گوگل]من تنها کسی بودم که از فیلد مارشال اروین رومل، "روباه صحرا" مشهور، به عنوان فردی از تاریخ که بیشتر تحسینش می کردم نام بردم
[ترجمه ترگمان]من تنها کسی بودم که فیلد مارشال آروین رو مل، روباه معروف روباه معروف را به عنوان کسی که از تاریخ مورد تحسین من بود، یاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Both Rommel and his direct superior Field Marshal Rundstedt, Commander-in-Chief in the west believed that the Allies would land on Calais.
[ترجمه گوگل]هم رومل و هم فیلد مارشال راندستت مافوق مستقیم او، فرمانده کل در غرب معتقد بودند که متفقین در کاله فرود خواهند آمد
[ترجمه ترگمان]هر دو رو مل و میدان مافوق مستقیم او مارشال Rundstedt، فرمانده کل در غرب، بر این باور بودند که متفقین بر روی کاله فرود خواهند آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Due to the lamentable state of German intelligence, Field Marshal Erwin Rommel, the commander of Army Group B, had no firm intelligence about where the Allied troops would come ashore.
[ترجمه گوگل]به دلیل وضعیت اسفناک اطلاعات آلمان، فیلد مارشال اروین رومل، فرمانده گروه ارتش B، هیچ اطلاعات محکمی در مورد اینکه نیروهای متفقین کجا به خشکی خواهند آمد، نداشت
[ترجمه ترگمان]با توجه به وضعیت اسفناک اطلاعات آلمان، فیلد مارشال آروین رو مل، فرمانده گروه ب، هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه نیروهای متفقین به ساحل خواهند آمد نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. German field marshal noted for brilliant generalship in North Africa during World War II ( 1891 - 1944 ) .
[ترجمه گوگل]فیلد مارشال آلمانی به خاطر فرماندهی درخشان در شمال آفریقا در طول جنگ جهانی دوم (1891-1944) مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]مارشال می دانی آلمان در جنگ جهانی دوم (۱۸۹۱ - ۱۹۴۴)در جنگ جهانی دوم شرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. British Field Marshal Montgomery in World War II Allied Commander, one of the outstanding.
[ترجمه گوگل]فیلد مارشال بریتانیایی مونتگومری در جنگ جهانی دوم فرمانده متفقین، یکی از برجسته ها
[ترجمه ترگمان]فیلد مارشال Montgomery در جنگ جهانی دوم، فرمانده متفقین، یکی از برجسته ترین نیروهای متفقین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. German field marshal in World War II who directed the conquest of Poland and led the Ardennes counteroffensive (1875-195.
[ترجمه گوگل]فیلد مارشال آلمانی در جنگ جهانی دوم که فتح لهستان را هدایت کرد و ضد حمله آردن (1875-195) را رهبری کرد
[ترجمه ترگمان]مارشال آلمانی در جنگ جهانی دوم که به تسخیر لهستان پرداخت و the counteroffensive (۱۸۷۵ تا ۱۹۵)را رهبری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The German Supreme Commander in the west in Field Marshal von Rundstedt. He controls the ground forces through his own G. H. Q.
[ترجمه گوگل]فرمانده عالی آلمان در غرب در فیلد مارشال فون راندشتد او نیروی زمینی را از طریق G H Q خودش کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]فرمانده عالی آلمان در غرب فیلد مارشال ون Rundstedt او نیروهای زمینی را از طریق G خود کنترل می کند ه سوال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the same time, Field Marshal Erich von Manstein's Army Group South would strike northwards to link up with Model's men, trapping the Soviet defenders holding the line west of Kursk.
[ترجمه گوگل]در همان زمان، گروه ارتش جنوبی فیلد مارشال اریش فون مانشتاین به سمت شمال حمله کرد تا با مردان مدل ارتباط برقرار کند و مدافعان شوروی را که خط غرب کورسک را در دست داشتند به دام انداخت
[ترجمه ترگمان]در همان زمان، سپهبد اریک فون Manstein از گروه ارتش آفریقای جنوبی به شمال حمله کرد تا با مردان مدل ارتباط برقرار کند و مدافعان اتحاد جماهیر شوروی، خط غرب کورسک را به دام انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The General Field Marshal is remembered as the first soldier of the Great War.
[ترجمه گوگل]از ژنرال فیلد مارشال به عنوان اولین سرباز جنگ بزرگ یاد می شود
[ترجمه ترگمان]سپهبد (سپهبد)به عنوان اولین سرباز جنگ بزرگ یاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Field Marshal Lord Haig.
[ترجمه گوگل]فیلد مارشال لرد هیگ
[ترجمه ترگمان] \"سپهبد Lord Haig\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سپهبد (اسم)
commander-in-chief, lieutenant general, field marshal

انگلیسی به انگلیسی

• officer of the highest rank in some armies
a field marshal is an army officer of the highest rank.

پیشنهاد کاربران

بپرس