fiefdom

/ˈfiːfdəm//fiːf/

هر چیزی که کاملا تحت اختیار شخص باشد، (عامیانه)، رجوع شود به:fief

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the domain of a lord under the system of feudalism.

(2) تعریف: a department, area, or organization in which one is the dominating force.

- Before becoming mayor, the police department had been his fiefdom.
[ترجمه گوگل] قبل از شهردار شدن، اداره پلیس محل زندگی او بود
[ترجمه ترگمان] پیش از این که شهردار شود، اداره پلیس آن منطقه را اداره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The rival factions have carved fiefdoms within the government, with more powerful faction leaders claiming seats on the Council of State.
[ترجمه گوگل]جناح‌های رقیب در داخل دولت، با رهبران قدرتمندتر جناح‌هایی که مدعی کرسی‌های شورای دولتی هستند، اقوام تشکیل داده‌اند
[ترجمه ترگمان]جناح های رقیب در درون دولت مالکیت خود را از دست داده اند و رهبران جناح قدرتمندتر ادعا می کنند که کرسی های شورای دولتی را به خود اختصاص داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our new architecture broke up those functional fiefdoms and broke down those functional walls.
[ترجمه گوگل]معماری جدید ما آن شاه نشین های کاربردی را شکست و آن دیوارهای کاربردی را فرو ریخت
[ترجمه ترگمان]معماری جدید ما آن مالکیت عملی را درهم شکست و آن دیواره ای فعال را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She considers the office as her own private fiefdom.
[ترجمه گوگل]او این دفتر را به عنوان یک شاه نشین خصوصی خود می داند
[ترجمه ترگمان]او دفتر را به عنوان fiefdom خصوصی خودش در نظر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Employees and their managers lost touch with their customers and fiefdoms arose.
[ترجمه گوگل]کارمندان و مدیران آنها ارتباط خود را با مشتریان خود از دست دادند و فیودها به وجود آمدند
[ترجمه ترگمان]کارمندان و مدیران آن ها با مشتریان خود ارتباط خود را از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Several years ago, casino king Donald Trump almost lost his fiefdom when the ratings companies downgraded his bonds.
[ترجمه گوگل]چند سال پیش، دونالد ترامپ، پادشاه کازینو، زمانی که شرکت های رتبه بندی اوراق قرضه او را کاهش دادند، تقریباً سلطنت خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]چند سال پیش، \"دونالد ترامپ\"، پادشاه کازینو، هنگامی که شرکت های رتبه بندی اوراق قرضه او را تنزل درجه دادند، تقریبا fiefdom خود را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The raven was determined to fend off any potential threat and maintain its fiefdom of Edge Wood.
[ترجمه گوگل]زاغ مصمم بود که از هرگونه تهدید بالقوه جلوگیری کند و سلطنت خود را از Edge Wood حفظ کند
[ترجمه ترگمان]زاغ مصمم بود که هر گونه تهدید احتمالی را دفع کرده و fiefdom its را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After Endor, even having lost faith in the Empire, Syn made no attempts to claim a personal fiefdom, and for the rest of his life remained ostensibly loyal to Coruscant.
[ترجمه گوگل]پس از اندور، حتی با از دست دادن ایمان به امپراتوری، سین هیچ تلاشی برای ادعای سلطنت شخصی نکرد و تا پایان عمر خود ظاهراً به کوروسکانت وفادار ماند
[ترجمه ترگمان]بعد از Endor، حتی اگر ایمان به امپراطوری را از دست داده بود، Syn هیچ تلاشی برای ادعای a شخصی نکرد، و برای بقیه عمرش به ظاهر وفادار به Coruscant بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Those standing in the muddy courtyard saw the prisoner being led before the person who was now—by default—the highest voice of authority in the fiefdom, and crowded around to hear.
[ترجمه گوگل]کسانی که در حیاط گل‌آلود ایستاده بودند، دیدند که زندانی به جلوی شخصی که اکنون - به طور پیش‌فرض - بالاترین صدای اقتدار در فیوده بود، هدایت می‌شود و برای شنیدن به اطراف شلوغ می‌شوند
[ترجمه ترگمان]کسانی که در حیاط پر از گل و لای ایستاده بودند دیدند که متهم را در حضور کسی که در حال حاضر به طور پیش فرض اداره شده بود هدایت کردند - بالاترین صدای قدرت در the بود و همه جا جمع شده بودند تا بشنوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the blackbox of the Chinese Internet, it's almost impossible to know who is protecting users and who is just protecting their fiefdom.
[ترجمه گوگل]در جعبه سیاه اینترنت چین، تقریباً غیرممکن است که بدانید چه کسی از کاربران محافظت می کند و چه کسی فقط از خانواده آنها محافظت می کند
[ترجمه ترگمان]در مورد اینترنت چین، تقریبا غیرممکن است بدانیم چه کسی از مصرف کنندگان محافظت می کند و از fiefdom حمایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He is also criticised for turning the community into a family fiefdom, in which workers get no holidays and his relatives get the best posts.
[ترجمه گوگل]او همچنین به دلیل تبدیل جامعه به یک خانواده خانوادگی مورد انتقاد قرار می گیرد که در آن کارگران هیچ تعطیلی ندارند و بستگان او بهترین پست ها را دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان]او همچنین به خاطر تبدیل جامعه به a خانوادگی مورد انتقاد قرار گرفته است که در آن کارگران هیچ مرخصی نمی گیرند و بستگانش بهترین پست ها را دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With the power to deliver the voters of this fiefdom to Boston's Democratic party machine, Patrick's advance was spectacular.
[ترجمه گوگل]پیشروی پاتریک با قدرتی که برای تحویل رای دهندگان این سلسله به ماشین حزب دموکرات بوستون داشت، دیدنی بود
[ترجمه ترگمان]با قدرت رساندن رای دهندگان این fiefdom به ماشین حزب دموکرات بوستون، پیشرفت پاتریک تماشایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On the one hand enfeoffs into the land provides knight's military fiefdom, establishes the knight system the solid foundation, and becomes the middle ages military feudalism the source.
[ترجمه گوگل]از یک سو، نفوذ به سرزمین، سلطه نظامی شوالیه را فراهم می کند، نظام شوالیه را پایه محکمی می سازد، و فئودالیسم نظامی قرون وسطی را سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان]از یک سو به سوی سرزمین fiefdom نظامی، fiefdom نظامی را فراهم می کند، و سامانه شوالیه را پایه محکمی قرار می دهد، و به نظام فئودالیته در قرون وسطی تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bullet holes mark a door of a small shop in Sadr City, the fiefdom of the Madhi Army militia, loyal to Shi'ite cleric Muqtada al-Sadr.
[ترجمه گوگل]سوراخ‌های گلوله، درب یک مغازه کوچک در شهر صدر، محله شبه‌نظامیان ارتش مدی، وفادار به روحانی شیعه مقتدی صدر، را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]سوراخ های Bullet نشان دهنده در یک مغازه کوچک در شهرک صدر، the گروه شبه نظامی مدحی، وفادار به روحانی شیعه مقتدی صدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Confucius was from a warrior family. His father Shulianghe was a famous warrior who had military exploits in two battles and owned a fiefdom.
[ترجمه گوگل]کنفوسیوس از خانواده ای جنگجو بود پدرش شولیانگه جنگجوی معروفی بود که در دو نبرد از عملیات نظامی بهره برد و صاحب یک شاه نشین بود
[ترجمه ترگمان]کنفوسیوس از یک خانواده جنگجو بود پدرش Shulianghe، یک جنگجوی مشهوری بود که در دو جنگ پیروز شده بود و آن را اداره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• estate of a feudal lord, plantation worked by serfs serve the owner of the estate; any property or organization controlled by a dominant person or group
a fiefdom or a fief is something such as an area or organization that one person has total control over.

پیشنهاد کاربران

قلمرو، تیول.
شاه نشین
. I will turn it into my personal fiefdom
( بیشتر با جنبه منفی ) ملک خصوصی
دارایی شخصی

بپرس