fiducial

/fɪˈduːʃəl//fɪˈdjuːʃjəl/

معنی: امانتی، ثابت، اعتمادی، وابسته به امین ترکه، معتمد
معانی دیگر: بر پایه ی اعتماد و ایمان، وابسته به معیار یا سنجه ی بخصوص (برای اندازه گیری چیزی)

جمله های نمونه

1. How to finish the berth fixed position of fiducial section?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان موقعیت ثابت اسکله قسمت فیدوشیال را تمام کرد؟
[ترجمه ترگمان]چگونه موقعیت ثابت اسکله را به طور کامل به پایان برسانید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Combined with 3 D - fiducial vision - based registration, the discussed algorithm can successfully accomplish the registration of augment reality.
[ترجمه گوگل]همراه با ثبت نام مبتنی بر چشم انداز سه بعدی، الگوریتم مورد بحث می تواند ثبت واقعیت افزوده را با موفقیت انجام دهد
[ترجمه ترگمان]با ترکیب ۳ D - پوشاننده نسبت به دیدگاه مبتنی بر دیدگاه مبتنی بر دیدگاه، الگوریتم مورد بحث می تواند موفق به تکمیل ثبت نام واقعیت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Introduced the scope of business of fiducial characteristic and trust company.
[ترجمه گوگل]حوزه فعالیت شرکت خصوصی و امانی را معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]معرفی دامنه کسب وکار ویژگی های پوشاننده و شرکت اعتماد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It does not require fiducial markers or special patient positioning.
[ترجمه گوگل]نیازی به نشانگرهای واقعی یا موقعیت یابی خاص بیمار ندارد
[ترجمه ترگمان]این به مارکرهای میکروساتلیت و یا موقعیت خاص بیمار نیازی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Anatomising the connote of capitalization rate and arising a view that capitalization rate should be the add of industry fiducial return and opportunity interest and less than industry IRR.
[ترجمه گوگل]تشریح مفهوم نرخ سرمایه و ایجاد دیدگاهی مبنی بر اینکه نرخ سرمایه باید افزوده بازده اعتباری صنعت و بهره فرصت و کمتر از IRR صنعت باشد
[ترجمه ترگمان]توجه به نرخ سرمایه گذاری را افزایش داده و از این نظر ناشی می شود که نرخ سرمایه گذاری باید به اضافه کردن اعتبار صنعت و منافع فرصت و کم تر از IRR صنعت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The horizontal crustal movement obtained from GPS observations in 1998 and 2000 at basic and fiducial stations in the Crustal Movement Observation Network of China(CMONOC) is introduced.
[ترجمه گوگل]حرکت پوسته افقی به دست آمده از مشاهدات GPS در سال 1998 و 2000 در ایستگاه های اصلی و واقعی در شبکه مشاهده حرکت پوسته چین (CMONOC) معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]حرکت افقی crustal ناشی از مشاهدات GPS در سال های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۰ در ایستگاه های پایه و پوشاننده در شبکه نظارت جنبش crustal چین (CMONOC)معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. DIT basically is at the sale by semiconductor supplier fiducial reach program of national natural resources.
[ترجمه گوگل]DIT اساساً توسط تأمین‌کننده نیمه‌رسانا برنامه‌های دسترسی وفاداری منابع طبیعی ملی به فروش می‌رسد
[ترجمه ترگمان]DIT به طور اساسی در معرض فروش از سوی supplier semiconductor است که به برنامه منابع طبیعی ملی می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Can store in NVRAM come more two - way video is fiducial.
[ترجمه گوگل]می توان در NVRAM ذخیره کرد، ویدیوی دو طرفه بیشتر وفادار است
[ترجمه ترگمان]می تواند در NVRAM یک ویدئوی دو طرفه را به همراه داشته باشد که نشان از آن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It deduces the equation building for determining the upper fiducial limit of the screening time.
[ترجمه گوگل]این معادله را برای تعیین حد اعتباری بالای زمان غربالگری استنباط می کند
[ترجمه ترگمان]این معادله، ساختمان معادله را برای تعیین حد اعلی بالایی زمان غربالگری باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Active model fund is the fund that a kind of strive surpasses fiducial combination to behave.
[ترجمه گوگل]صندوق مدل فعال صندوقی است که نوعی تلاش برای رفتار از ترکیب امانی پیشی می گیرد
[ترجمه ترگمان]سرمایه مدل فعال، صندوقی است که یک نوع تلاش برای تقلید از ترکیب پوشاننده نسبت به رفتار برتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. At the same time " private equity invests trust company fiducial business operation is how-to " come on stage to also be fiducial model PE open a way.
[ترجمه گوگل]در همان زمان "صندوق خصوصی سرمایه گذاری اعتماد شرکت عملیات تجاری امانی است چگونه به" به روی صحنه بیایید تا مدل PE نیز راه را باز کند
[ترجمه ترگمان]در همان زمان \"حق مالکیت خصوصی\" به عملیات تجاری سازی شرکت اعتماد سرمایه گذاری می کند که چگونه \" بر روی صحنه بیاید و همچنین مدل پوشاننده نسبت PE را باز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In addition, a novel attribute, the number of ridges between minutiae and the fiducial point, is introduced and it is invariant to transition, rotation and nonlinear distortion.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک ویژگی جدید، تعداد برجستگی‌های بین ریزه‌ها و نقطه ثابت، معرفی شده است و نسبت به انتقال، چرخش و اعوجاج غیرخطی ثابت است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یک ویژگی جدید، تعداد یال های بین minutiae و نقطه عطف، معرفی می شود و نسبت به تغییر، چرخش و اعوجاج غیر خطی ثابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

امانتی (صفت)
bonded, fiduciary, fiducial

ثابت (صفت)
stable, permanent, firm, constant, lasting, true, loyal, fixed, pat, fiducial, immovable, hard and fast, changeless, invariable, inalterable, steady, resolute, indelible, staid, equable, immobile, incommutable, invariant, irremovable, thetic, thetical

اعتمادی (صفت)
fiducial

وابسته به امین ترکه (صفت)
fiducial

معتمد (صفت)
reliable, fiducial, trustful

تخصصی

[حقوق] امانی، امین، ولی، ثقه، معتمد
[ریاضیات] بر پایه ی اعتقاد یا اعتماد

انگلیسی به انگلیسی

• accepted as a fixed basis of comparison; having trust, based on trust

پیشنهاد کاربران

( در جراحی ) نشانگر های کوچکی که بر روی پوست قرار می دهند تا به عنوان مرجع استفاده شوند و بتوان عمل انطباق با بیمار را به خوبی انجام داد.
گاهی این نشانگرها به منظور بالا بردن دقت در استخوان با پیچ محکم می شوند.
در تصویر برداری پزشکی هم قابل مشاهده اند.

بپرس