fiddler crab

/ˈfɪdələrˈkræb//ˈfɪdləkræb/

(جانور شناسی) خرچنگ کاونده (جنس uca که جنس نر آن دارای چنگال های تا به تا است)، نوعی خرچنگ نقب زن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of various small burrowing crabs found along coastal regions, the male of which has one front claw much larger than the other.

جمله های نمونه

1. The fiddler crab provides an excellent example of positive allometry.
[ترجمه گوگل]خرچنگ کمانچه‌زن نمونه‌ای عالی از آلومتری مثبت است
[ترجمه ترگمان]خرچنگ fiddler نمونه عالی از allometry مثبت را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fiddler crab is a living clock.
[ترجمه گوگل]خرچنگ کمانچه‌زن یک ساعت زنده است
[ترجمه ترگمان]خرچنگ fiddler یک ساعت زنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fiddler crab encourages him to continue to do so and the resulting beat enables Micky to drum along with his new friends.
[ترجمه گوگل]خرچنگ کمانچه‌زن او را تشویق می‌کند که به این کار ادامه دهد و ضربات حاصله میکی را قادر می‌سازد تا همراه با دوستان جدیدش طبل بزند
[ترجمه ترگمان]خرچنگ fiddler او را تشویق می کند که این کار را ادامه دهد و ضرب و شتم منجر به drum با دوستان جدید او می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Other students constitution looking hermit crab and the fiddler crab observation in other places.
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزان دیگر به دنبال خرچنگ گوشه‌نشین و مشاهده خرچنگ کمانچه‌باز در مکان‌های دیگر هستند
[ترجمه ترگمان]بقیه دانش آموزانی که به نوعی خرچنگ دریایی نگاه می کنند و خرچنگ fiddler را در جاه ای دیگر تماشا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But when an enterprising scientist placed a fiddler crab in darkness, he was amazed to find that the color of the crab's shell kept ticking off the time with the same accuracy.
[ترجمه گوگل]اما زمانی که یک دانشمند مبتکر یک خرچنگ کمانچه نواز را در تاریکی قرار داد، وقتی متوجه شد که رنگ پوسته خرچنگ با همان دقت زمان را تغییر می‌دهد، شگفت‌زده شد
[ترجمه ترگمان]اما وقتی یک دانشمند enterprising در تاریکی خرچنگ fiddler را گذاشت، از این که رنگ صدف خرچنگ به دقت با همان دقت برخورد می کرد حیرت زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Other students constitution looking for the hermit crab and the fiddler crab observation in other places.
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزان دیگر به دنبال مشاهده خرچنگ گوشه‌نشین و کمانچه‌باز در مکان‌های دیگر هستند
[ترجمه ترگمان]دیگر دانش آموزانی که به دنبال خرچنگ hermit و خرچنگ fiddler در جاه ای دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One of the most remarkable of nature's living clocks belongs to the fiddler crab, that familiar beach-dweller with the overgrown claw.
[ترجمه گوگل]یکی از قابل توجه ترین ساعت های زنده طبیعت متعلق به خرچنگ کمانچه نواز است، آن ساحل نشین آشنا با پنجه های بیش از حد رشد کرده
[ترجمه ترگمان]یکی از جالب ترین ساعت های حیات طبیعت به خرچنگ the تعلق دارد، آن ساحل آشنا - - ساکن ساحل آشنا - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Well-known crabs include the hermit crab, edible crab (Britain and Europe), blue crab, Dungeness crab, fiddler crab, and king crab.
[ترجمه گوگل]خرچنگ های شناخته شده عبارتند از: خرچنگ گوشه نشین، خرچنگ خوراکی (بریتانیا و اروپا)، خرچنگ آبی، خرچنگ دانجنس، خرچنگ کمانچه دار و خرچنگ شاه
[ترجمه ترگمان]خرچنگ دریایی مشهور شامل خرچنگ دریایی، خرچنگ edible (بریتانیا و اروپا)، خرچنگ آبی، خرچنگ Dungeness، خرچنگ fiddler و خرچنگ پادشاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The crabs the children catch can be named in an instant by Zheng Qinghai. The majority are common to the region, but the endemic species of Taiwanese fiddler crab is facing extinction.
[ترجمه گوگل]خرچنگ هایی که بچه ها می گیرند را می توان در یک لحظه توسط ژنگ چینگهای نام برد اکثریت در این منطقه مشترک هستند، اما گونه بومی خرچنگ کمانچه‌زن تایوانی در معرض انقراض است
[ترجمه ترگمان]crabs Qinghai می گوید که خرچنگ های کوچک را می توان در یک لحظه توسط ژنگ Qinghai نام برد اکثر آن ها در این منطقه شایع هستند، اما گونه های بومی خرچنگ دریایی تایوانی با انقراض روبرو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس