1. Don't let him fiddle with my bag.
[ترجمه مهدی کریمیان] نذار کیف منو با خودش بکشونه ببره|
[ترجمه محمد ساریخان] اجازه نده کیف مرا بگیره با خودش ببره|
[ترجمه M.v] اجازه نده با کیفم ور بره|
[ترجمه گوگل]اجازه نده او با کیف من کمانچه کند[ترجمه ترگمان]نذار با کیفم حرف بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In his teens he had begun to fiddle with the concept of a substitute for direct current.
[ترجمه گوگل]او در نوجوانی شروع به سر زدن به مفهوم جایگزینی برای جریان مستقیم کرده بود
[ترجمه ترگمان]در نوجوانی با مفهوم جایگزینی برای جریان مستقیم آشنا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در نوجوانی با مفهوم جایگزینی برای جریان مستقیم آشنا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was playing the fiddle with hands wrapped in burlap.
[ترجمه گوگل]او با دستانش در کرباس پیچیده شده بود کمانچه می نواخت
[ترجمه ترگمان]او داشت با دست هایی که در کرباس پیچیده شده بود بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او داشت با دست هایی که در کرباس پیچیده شده بود بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. You fiddle with the needle, but before you can get it out you lose control.
[ترجمه گوگل]شما با سوزن کمانچه می زنید، اما قبل از اینکه بتوانید آن را بیرون بیاورید، کنترل خود را از دست می دهید
[ترجمه ترگمان]تو با سوزن بازی می کنی، اما قبل از اینکه بتونی کنترلش کنی، کنترلت رو از دست میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تو با سوزن بازی می کنی، اما قبل از اینکه بتونی کنترلش کنی، کنترلت رو از دست میدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She would touch her hair then fiddle with her hat and pretend to straighten her dress.
[ترجمه گوگل]دست به موهایش می زد، سپس با کلاهش کمانچه می زد و وانمود می کرد که لباسش را صاف می کند
[ترجمه ترگمان]موهایش را لمس می کرد، بعد کلاهش را کنار می گذاشت و وانمود می کرد که لباسش را مرتب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موهایش را لمس می کرد، بعد کلاهش را کنار می گذاشت و وانمود می کرد که لباسش را مرتب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Fiddle with each until you find one or two alternatives you like best.
[ترجمه گوگل]با هرکدام از آنها تا زمانی که یک یا دو گزینه را که بیشتر دوست دارید بیابید
[ترجمه ترگمان]با هر کدام از آن ها مبارزه کنید تا یک یا دو جایگزین برای شما پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با هر کدام از آن ها مبارزه کنید تا یک یا دو جایگزین برای شما پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. You may need to fiddle with the valves quite a bit to get the right balance between the different outlets.
[ترجمه گوگل]ممکن است لازم باشد کمی با سوپاپ ها دست و پنجه نرم کنید تا تعادل مناسب بین خروجی های مختلف به دست آورید
[ترجمه ترگمان]ممکن است لازم باشد کمی با شیرها بازی کنید تا تعادل مناسب بین خروجی های مختلف بدست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ممکن است لازم باشد کمی با شیرها بازی کنید تا تعادل مناسب بین خروجی های مختلف بدست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Don't fiddle with the rifle bolt.
[ترجمه گوگل]با پیچ تفنگ کمانچه نخورید
[ترجمه ترگمان]با تفنگ rifle نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با تفنگ rifle نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He didn't like anyone to fiddle with his bicycle.
[ترجمه گوگل]دوست نداشت کسی با دوچرخه اش کمانچه بزند
[ترجمه ترگمان]او دوست نداشت کسی با دوچرخه اش بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او دوست نداشت کسی با دوچرخه اش بازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Don't fiddle with my new car.
[ترجمه گوگل]با ماشین جدیدم کمانچه نگیر
[ترجمه ترگمان]با ماشین جدیدم fiddle نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با ماشین جدیدم fiddle نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. When baby's hands are separated, he can fiddle with each article willingly, and he is stimulated to study and engage many activities forwardly .
[ترجمه گوگل]وقتی دستهای کودک از هم جدا میشوند، او میتواند با کمال میل با هر مقاله کمانچه بزند و به مطالعه و انجام بسیاری از فعالیتها تحریک میشود
[ترجمه ترگمان]زمانی که دستان کودک از هم جدا می شوند، او می تواند با میل حاضر با هر مقاله بازی کند، و برای تحصیل تحریک می شود و فعالیت های بسیاری را درگیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زمانی که دستان کودک از هم جدا می شوند، او می تواند با میل حاضر با هر مقاله بازی کند، و برای تحصیل تحریک می شود و فعالیت های بسیاری را درگیر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Don't rub, poke, or otherwise fiddle with the skin there.
[ترجمه گوگل]پوست را در آنجا مالش ندهید، بهم نزنید، یا به هیچ وجه با آن کمانچه نزنید
[ترجمه ترگمان]rub، سیخونک نزن، وگرنه با آن پوست سر و کله می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]rub، سیخونک نزن، وگرنه با آن پوست سر و کله می زنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If you fiddle with my camera again, you and I are going to have words.
[ترجمه گوگل]اگر دوباره با دوربین من کمانچه بزنی، من و تو حرف هایی خواهیم زد
[ترجمه ترگمان]اگه دوباره با دوربین من حرف بزنی، من و تو قراره با هم حرف بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگه دوباره با دوربین من حرف بزنی، من و تو قراره با هم حرف بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Be careful not to fiddle with indicators until they tell you what you want to hear.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید تا زمانی که نشانگرها چیزی را که می خواهید بشنوید به شما نگویند، با کمانچه سر نزنید
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که با شاخص ها کار نکنید تا زمانی که به شما بگویند که چه چیزی را می خواهید بشنوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مراقب باشید که با شاخص ها کار نکنید تا زمانی که به شما بگویند که چه چیزی را می خواهید بشنوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید