1. a fickle lover
یار بی وفا
2. he is very fickle in his political views
او در عقاید سیاسی خود بسیار دمدمی است.
3. the cold, marble skin of that fickle mistress
پوست مرمرین و سرد آن دلدار بی وفا
4. i did not foresee that you would be unkind and fickle
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
5. little did i know, from the start, that you are unkind and fickle
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی
6. The group has been notoriously fickle in the past.
[ترجمه گوگل]این گروه در گذشته بسیار متزلزل بوده است
[ترجمه ترگمان]این گروه در گذشته به شدت بی ثبات بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As long as they read, short but fickle.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که می خوانند، کوتاه اما بی ثبات
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که آن ها بخوانند، کوتاه اما بی ثبات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She's so fickle - she's never been interested in the same man for more than a week!
[ترجمه گوگل]او بسیار متزلزل است - او هرگز بیش از یک هفته به یک مرد علاقه مند نشده است!
[ترجمه ترگمان]خیلی بی ثبات است - تا حالا هیچ وقت به یک مرد علاقه مند نشده، بیشتر از یک هفته!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If the fickle into good forget, I think I'll more kind.
[ترجمه گوگل]اگر بی ثبات به خوبی فراموش، من فکر می کنم من مهربان تر
[ترجمه ترگمان]اگر موجودات دمدمی مزاجی که فراموش می کنند، من فکر می کنم که من بیشتر از او مهربان باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. They have no use for fickle supporters.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ فایده ای برای حامیان بی ثبات ندارند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای حامیان بی ثبات استفاده نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The world of popular music is notoriously fickle.
[ترجمه گوگل]دنیای موسیقی عامه پسند به طرز بدنامی بی ثبات است
[ترجمه ترگمان]دنیای موسیقی مردمی بسیار بی ثبات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Fluctuating prices usually base on a fickle public's demand.
[ترجمه گوگل]نوسان قیمت ها معمولاً بر اساس تقاضای بی ثبات مردم است
[ترجمه ترگمان]قیمت Fluctuating معمولا براساس تقاضای عمومی بی ثبات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Fickle winds made sailing conditions difficult.
[ترجمه گوگل]بادهای متزلزل شرایط قایقرانی را دشوار می کرد
[ترجمه ترگمان]باده ای شدید شرایط قایقرانی را دشوار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His mercurial and fickle temperament left him with few friends.
[ترجمه گوگل]خلق و خوی سخت و متزلزلش او را با دوستان کمی رها کرد
[ترجمه ترگمان]mercurial و fickle او را با چند دوست تنها گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. But don't for one moment feel you're fickle if you change your perfume constantly, on a whim.
[ترجمه گوگل]اما اگر به طور مداوم عطر خود را تغییر دهید، برای یک لحظه احساس نکنید که بی ثبات هستید
[ترجمه ترگمان]اما برای یک لحظه احساس پوچی نکن اگر مدام عطر تو را مدام عوض کنی، از روی هوس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید