fibrovascular


(گیاه شناسی - دارای یا ساخته شده از تار و آوند) تار آوندی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: in botany, containing both fibrous tissue and tissue or tubes for carrying fluids, as plant stems.

جمله های نمونه

1. Histologic analysis showed a fibrovascular tissue in the interface between tendon and bone, with a more robust fibrocartilage zone between the bone and the tendon in the growth factor-treated animals.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل بافت شناسی یک بافت فیبروواسکولار را در حد فاصل بین تاندون و استخوان، با ناحیه فیبروغضروفی قوی تر بین استخوان و تاندون در حیوانات تحت درمان با فاکتور رشد نشان داد
[ترجمه ترگمان]آنالیز Histologic، بافت fibrovascular را در فصل مشترک بین tendon و استخوان، با ناحیه fibrocartilage more بین استخوان و the در رشد عامل رشد نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Results Bone resorption and fibrovascular stroma formation were the main histological presentation 1 week after surgery.
[ترجمه گوگل]ResultsBone تحلیل و تشکیل استرومای فیبروواسکولار تظاهرات بافتی اصلی 1 هفته پس از جراحی بود
[ترجمه ترگمان]نتایج مدل resorption Bone و fibrovascular stroma یک نمایش بافت شناختی اصلی ۱ هفته بعد از عمل جراحی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pterygium is a triangular sheet of fibrovascular tissue that invades the clear cornea from the bulbar conjunctiva, and has a high recurrence rate after simple excision.
[ترجمه گوگل]ناخنک یک ورقه مثلثی از بافت فیبروواسکولار است که از ملتحمه پیازی به قرنیه شفاف حمله می کند و پس از برداشتن ساده، میزان عود بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]Pterygium یک ورق مثلثی از بافت fibrovascular است که به قرنیه روشن from conjunctiva حمله می کند و بعد از یک برش ساده دارای نرخ recurrence بالایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Therefore, some blinding conditions characterized by vitreous hemorrhage, fibrovascular tissue growth and retinal detachment can be reversed.
[ترجمه گوگل]بنابراین، برخی از شرایط کور که با خونریزی زجاجیه، رشد بافت فیبروواسکولار و جداشدگی شبکیه مشخص می شوند، قابل معکوس هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برخی شرایط کور کننده که با خونریزی vitreous مشخص می شوند، رشد بافت fibrovascular و جداسازی شبکیه می توانند برعکس شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pterygia are caused by collagen degeneration and fibrovascular proliferation.
[ترجمه گوگل]ناخنک در اثر تخریب کلاژن و تکثیر فیبروواسکولار ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]Pterygia ناشی از تخریب کلاژن و تکثیر fibrovascular هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Central fibrovascular bundle and edge fibrovascular bundle are two relatively independent fibrovascular systems in wheat stalk.
[ترجمه گوگل]دسته فیبروواسکولار مرکزی و دسته فیبروواسکولار لبه دو سیستم فیبرواسکولار نسبتا مستقل در ساقه گندم هستند
[ترجمه ترگمان]بسته ¬ های fibrovascular Central و bundle fibrovascular دو سیستم نسبتا مستقل fibrovascular در ساقه گندم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective : Pterygium formation is the process of the arising and extending of wing-shaped fold of fibrovascular tissue from the interpalpebral conjunctiva to the cornea.
[ترجمه گوگل]هدف: تشکیل ناخنک فرآیندی است که در آن چین‌های بال‌شکل بافت فیبروواسکولار از ملتحمه بین پا به قرنیه ایجاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]هدف: تشکیل Pterygium فرآیند شکل گیری و گسترش بخشی از بافت fibrovascular از بافت interpalpebral تا قرنیه می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Urothelial papilloma is defined as discrete papillary growth with a central fibrovascular cores lined by urothelium of normal thickness and cytology.
[ترجمه گوگل]پاپیلوم اروتلیال به عنوان رشد پاپیلاری مجزا با هسته های فیبروواسکولار مرکزی پوشیده شده توسط یوروتلیوم با ضخامت طبیعی و سیتولوژی تعریف می شود
[ترجمه ترگمان]urothelial papilloma به عنوان رشد papillary گسسته با هسته های fibrovascular مرکزی که توسط urothelium از ضخامت معمولی و cytology lined شده اند، تعریف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The second and third extend internodes of the base have the largest number of central fibrovascular bundle, next to them are the first and fourth.
[ترجمه گوگل]میانگره های گسترش یافته دوم و سوم قاعده دارای بیشترین تعداد بسته فیبروواسکولار مرکزی هستند که در کنار آنها اولین و چهارمین دسته قرار دارند
[ترجمه ترگمان]بخش دوم و سوم این مجموعه دارای بیش ترین تعداد مجموعه fibrovascular مرکزی است که در کنار آن ها اولین و چهارمین مجموعه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This web site includes the links to other database, such as: fibrovascular plant database, plant specimen, seed source, rare plant database and intro- seed database.
[ترجمه گوگل]این وب سایت شامل پیوندهایی به سایر پایگاه های داده مانند: پایگاه داده گیاهان فیبروواسکولار، نمونه گیاهی، منبع بذر، پایگاه داده گیاهان کمیاب و پایگاه داده معرفی می باشد
[ترجمه ترگمان]این وب سایت شامل لینک های با دیگر پایگاه داده از قبیل: پایگاه داده گیاهی fibrovascular، نمونه گیاهی، منبع بذر، پایگاه اطلاعاتی نادر گیاهی و پایگاه داده intro می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In contrast, low grade papillary tumors demonstrate densely arranged but normal-shaped small cells extending outward from fibrovascular cores.
[ترجمه گوگل]در مقابل، تومورهای پاپیلاری درجه پایین، سلول‌های کوچکی به شکل متراکم اما طبیعی را نشان می‌دهند که از هسته‌های فیبروواسکولار به سمت بیرون گسترش می‌یابند
[ترجمه ترگمان]در مقابل، تومورهای papillary با عیار پایین به طور متراکم ترتیب داده می شوند اما سلول های کوچک شکل معمولی که از هسته fibrovascular خارج می شوند را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس