fibroid

/ˈfaɪbrɒjd//ˈfaɪbrɒjd/

معنی: لیفی، ریشهای
معانی دیگر: (مانند یا دارای یا سازنده ی لیف یا تار) تارسان، تار ساز، تار دار، تارگونه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: similar to or composed of fibrous tissue.
اسم ( noun )
• : تعریف: a benign tumor consisting of smooth muscle and fibrous tissue, esp. in the uterus.

جمله های نمونه

1. Histological examination showed typical inflammatory fibroid polyps, identical to those seen previously in cases and
[ترجمه گوگل]بررسی بافت شناسی پولیپ های فیبروئید التهابی معمولی را نشان داد که مشابه آنهایی بود که قبلا در موارد و موارد دیده شده بود
[ترجمه ترگمان]بررسی Histological، polyps fibroid inflammatory را نشان داد که مشابه آن هایی بود که قبلا در پرونده ها دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Patients merged with fibroid or pear-shaped patients in brawny lower-body, the slimming effect was unobvious .
[ترجمه گوگل]بیمارانی که با بیماران فیبروم یا گلابی شکل در قسمت پایین تنه ضخیم ادغام شدند، اثر لاغری نامشخص بود
[ترجمه ترگمان]بیماران با بیماران fibroid یا گلابی شکل در بدن lower با هم ادغام شدند، اثر داروهای لاغری غیرقابل تحمل بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We report an unusual case of inflammatory fibroid polyp presenting with chronic anemia.
[ترجمه گوگل]ما یک مورد غیرمعمول از پولیپ فیبروم التهابی را گزارش می کنیم که با کم خونی مزمن تظاهر می کند
[ترجمه ترگمان]ما یک مورد غیرمعمول از polyp fibroid التهابی با کم خونی مزمن را گزارش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Inflammatory fibroid polyp, an uncommon lesion of the gastrointestinal tract, most commonly occurs in the stomach.
[ترجمه گوگل]پولیپ فیبروم التهابی، یک ضایعه غیر معمول در دستگاه گوارش، اغلب در معده رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]polyp التهابی سینه، ضایعه غیر معمول دستگاه گوارش، اغلب در معده رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. MRI in terms of fibroid embolization has been shown to have several advantages over US.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که MRI از نظر آمبولیزاسیون فیبروم دارای مزایای متعددی نسبت به ایالات متحده است
[ترجمه ترگمان]ام آر آی از نظر of embolization مزایای متعددی نسبت به آمریکا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. High schooling female gets easily cervicitis and fibroid.
[ترجمه گوگل]دختر دبیرستانی به راحتی به دهانه رحم و فیبروم مبتلا می شود
[ترجمه ترگمان]تحصیل در دبیرستان به راحتی cervicitis و fibroid می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fibroid symptoms can include excessive menstrual bleeding, enlarged uterine size, frequent urination, pelvic pain and infertility.
[ترجمه گوگل]علائم فیبروم می تواند شامل خونریزی بیش از حد قاعدگی، بزرگ شدن اندازه رحم، تکرر ادرار، درد لگن و ناباروری باشد
[ترجمه ترگمان]علائم fibroid می توانند شامل خون قاعدگی اضافی، افزایش اندازه رحمی، ادرار مکرر، درد لگن و ناباروری باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The criteria for repeat UAE included symptomatic fable fibroid tumors, persistent pelvic pain, and menorrhagia.
[ترجمه گوگل]معیارهای تکرار امارات شامل تومورهای فیبروئید فابل علامتدار، درد لگنی مداوم و منوراژی بود
[ترجمه ترگمان]معیارهایی که برای تکرار امارات متحده عربی وجود دارند شامل fable نشانه ای از تومورها، درده ای مداوم لگن و menorrhagia هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods 34 patients with fibroid were treated by intra - arterial embolization of PVA particles and Gelfoam stick after super - selective catheterization.
[ترجمه گوگل]Methods34 بیمار مبتلا به فیبروم با آمبولیزاسیون داخل شریانی ذرات PVA و چسب Gelfoam پس از کاتتریزاسیون فوق انتخابی تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش های ۳۴ بیمار با fibroid با استفاده از embolization arterial ذرات PVA و stick پس از catheterization انتخابی تیمار شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I removed the fibroid tumours, using the techniques that I have perfected.
[ترجمه گوگل]تومورهای فیبروم را با استفاده از تکنیک هایی که کامل کرده ام برداشتم
[ترجمه ترگمان]من با استفاده از تکنیک هایی که خود را کامل کرده بودم، the fibroid را از آنجا دور کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After an abnormal Pap smear, she was diagnosed with a fibroid tumor.
[ترجمه گوگل]پس از تست پاپ اسمیر غیرطبیعی، تشخیص داده شد که او دارای تومور فیبروم است
[ترجمه ترگمان]بعد از یک آزمایش غیر معمول با یک غده fibroid تشخیص داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On rare occasions, it is a feature of craniosynostosis or skull deformity by compression with a fibroid.
[ترجمه گوگل]در موارد نادر، این یکی از ویژگی های کرانیوسینوستوز یا بدشکلی جمجمه با فشرده سازی با فیبروم است
[ترجمه ترگمان]در موارد نادر، این یک ویژگی نقص نقص جمجمه یا جمجمه با فشرده سازی یک fibroid است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results The pre-5 women's common diseases and frequently-occurring diseases followed by vaginitis, cervicitis, breast hyperplasia, adnexitis and fibroid.
[ترجمه گوگل]نتایج: بیماری‌های شایع زنان قبل از 5 سال و بیماری‌های متداول و به دنبال آن واژینیت، سرویسیت، هیپرپلازی پستان، آدنکسیت و فیبروم
[ترجمه ترگمان]نتایج بیماری شایع از پیش ۵ زنان و بیماری های شایع در پی آن by، cervicitis، hyperplasia پستان، adnexitis و fibroid است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Secondary endpoints were changes in pain, bulk - related complaints, and uterine and dominant fibroid volume reduction.
[ترجمه گوگل]نقاط پایانی ثانویه تغییرات درد، شکایات مربوط به حجیم، و کاهش حجم رحم و فیبروم غالب بود
[ترجمه ترگمان]نقاط انتهایی ثانویه در درد، شکایات مربوط به حجم، و کاهش حجم fibroid غالب تغییر یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لیفی (صفت)
fibroid, fibrous, filamentary, filamentous

ریشه ای (صفت)
string, rooty, fibroid, filamentary, filamentous, thematic

انگلیسی به انگلیسی

• tumor composed of fibrous tissue (medicine)
fibrous, containing fibers; resembling fibers

پیشنهاد کاربران

بپرس