fibrinogen


(زیست شناسی) تار لخته زا، فیبرینوژن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a protein produced by the liver that is changed into fibrin during the clotting of blood.

جمله های نمونه

1. Plasma fibrinogen concentrations, for example, are related to weight at year but not independently to birth weight.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، غلظت فیبرینوژن پلاسما با وزن در سال مرتبط است، اما به طور مستقل با وزن هنگام تولد مرتبط نیست
[ترجمه ترگمان]برای مثال غلظت های fibrinogen پلاسما با وزن در سال مرتبط هستند اما نه به طور مستقل از وزن تولد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To discuss the role of fibrinogen in the pathogenesis of coronary heart disease ( CHD ).
[ترجمه گوگل]هدف بحث درباره نقش فیبرینوژن در پاتوژنز بیماری عروق کرونر قلب (CHD)
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد نقش of در بیماری زایی بیماری های قلبی عروقی (CHD)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To discuss the role of plasmatic fibrinogen in the pathogenesis of coronary heart disease (CHD).
[ترجمه گوگل]هدف بحث درباره نقش فیبرینوژن پلاسماتیک در پاتوژنز بیماری عروق کرونر قلب (CHD)
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد نقش of fibrinogen در بیماری زایی بیماری های قلبی عروقی (CHD)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fibrinogen of nothigh cholesterol setis original to ascend occupy 21 %.
[ترجمه گوگل]فیبرینوژن کلسترول بدون کلسترول، 21 درصد را اشغال می کند
[ترجمه ترگمان]مقدار fibrinogen از کلسترول nothigh setis برای بالا رفتن ۲۱ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. ObjectiveTo investigate the correlation between fibrinogen in pleural effusion and pleural adhesion in tuberculosis exudative pleurisy.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی ارتباط فیبرینوژن در پلورال افیوژن و چسبندگی پلور در پلوریت اگزوداتیو سل
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo با بررسی ارتباط بین fibrinogen ها و چسبندگی pleural در بیماری سل مبتلا به سل، ارتباط بین fibrinogen ها را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And the fibrinogen method in vitro and a canine blood coagulation model were used to identify how batroxobin antagonize the bleeding effect of hirudin.
[ترجمه گوگل]و از روش فیبرینوژن در شرایط آزمایشگاهی و یک مدل انعقاد خون سگ برای شناسایی نحوه تضاد باتروکسوبین با اثر خونریزی هیرودین استفاده شد
[ترجمه ترگمان]روش fibrinogen در آزمایشگاه و مدل انعقاد خون یک سگ برای شناسایی این که چگونه batroxobin با اثر خونریزی of مقابله می کند، مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results Fibrinogen of high cholesterol set is original to ascend occupy 80 %.
[ترجمه گوگل]نتایج فیبرینوژن مجموعه کلسترول بالا اورجینال است تا 80 درصد را اشغال کند
[ترجمه ترگمان]نتایج fibrinogen از مجموعه کلسترول بالا برای بالا رفتن ۸۰ % اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The clinical symptoms, hemodynamic indexes and fibrinogen ( Fg ) contents in blood were observed.
[ترجمه گوگل]علائم بالینی، شاخص های همودینامیک و محتوای فیبرینوژن (Fg) در خون مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]علایم بالینی، شاخص های hemodynamic و محتوای fibrinogen (Fg)در خون مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Results Blood viscosity, hematocrit and fibrinogen were remarkably decreased after gastric lavage.
[ترجمه گوگل]ویسکوزیته خون ResultsBlood، هماتوکریت و فیبرینوژن به طور قابل توجهی پس از لاواژ معده کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نتایج viscosity خون، hematocrit و fibrinogen به طور قابل ملاحظه ای بعد از lavage gastric کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. METHODS: NPE was made with intracisternal injections of fibrinogen and thrombin.
[ترجمه گوگل]MethodsNPE با تزریق داخل سیسترن فیبرینوژن و ترومبین ساخته شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: NPE با تزریق intracisternal و thrombin انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Plasma fibrinogen levels were assayed by tissue thromboplastin.
[ترجمه گوگل]سطوح فیبرینوژن پلاسما توسط ترومبوپلاستین بافت مورد سنجش قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]سطوح fibrinogen پلاسما توسط thromboplastin بافت آزمایش شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The serum fibrinogen level was decreased significantly in the treatment group.
[ترجمه گوگل]سطح سرمی فیبرینوژن در گروه درمان به طور معنی داری کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]سطح fibrinogen سرم در گروه درمان به میزان قابل توجهی کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Aim : To investigate the changes of plasma fibrinogen ( Fg ) content in malignant tumor patients.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تغییرات محتوای فیبرینوژن پلاسما (Fg) در بیماران تومور بدخیم
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی تغییرات محتوای پلاسما در بیماران سرطانی بدخیم (Fg)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Defibrase can effectively reduce blood viscosity, content of fibrinogen, hemocyte aggregation and platelet aggregation.
[ترجمه گوگل]دفیبراز می تواند به طور موثر ویسکوزیته خون، محتوای فیبرینوژن، تجمع هموسیت ها و تجمع پلاکتی را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]Defibrase می تواند به طور موثر ویسکوزیته خون، محتوای of، تجمیع hemocyte و تجمع پلاکت را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Plasma levels of prekallikrein (PK), plasminogen (PLG), fibrinogen (FIG) in 84 cases of malignant tumor were studied with an advanced method. Each item was measured 100 times.
[ترجمه گوگل]سطوح پلاسمایی پرکالیکرئین (PK)، پلاسمینوژن (PLG)، فیبرینوژن (FIG) در 84 مورد تومور بدخیم با یک روش پیشرفته مورد بررسی قرار گرفت هر مورد 100 بار اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]سطوح پلاسما (پی پی)، plasminogen (PLG)، fibrinogen (شکل)در ۸۴ مورد تومور بدخیم با روش پیشرفته بررسی شدند هر مورد ۱۰۰ بار اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• protein which is converted into fibrin during the clotting of blood, coagulation factor i

پیشنهاد کاربران

جهت اطلاعات بیشتر به "فیبرینوژن"، " ترومبین" و "فیبرین" در آبادیس مراجعه کنید.
تار لخته زا ( اسم ) : ماده ای در پلاسمای خون که با فعال شدن توسط ترومبین، فیبرین تولید می کند.

بپرس