fibrillation

/ˌfɪbrəˈleɪʃən//ˌfɪbrəˈleɪʃən/

معنی: تشکیل الیاف، رشتهرشته سازی، انقباض بی نظم رشته های عضلانی
معانی دیگر: (پزشکی - ضربان نامرتب قلب) فیبریلاسون، دل لرزه، تار لرزش، انقبا­ بی نظم رشته های عضلانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: involuntary and uncoordinated rapid twitching of muscle fibrils, esp. in the heart muscles.

(2) تعریف: the act or process of forming fibrils.

جمله های نمونه

1. The low incidence of early ventricular fibrillation is probably due to a more gradual opening of the vessel than was once thought.
[ترجمه گوگل]بروز کم فیبریلاسیون بطنی زودرس احتمالاً به دلیل باز شدن تدریجی رگ نسبت به آنچه قبلاً تصور می شد است
[ترجمه ترگمان]احتمال پایین فیبریلاسیون دهلیزی احتمالا ناشی از باز شدن تدریجی کشتی نسبت به زمانی است که قبلا تصور می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Curtin etal reported ventricular fibrillation in a 42-year-old woman within 3 min of injection, thought to have been induced by vasospasm.
[ترجمه گوگل]کورتین اتال فیبریلاسیون بطنی را در یک زن 42 ساله در عرض 3 دقیقه پس از تزریق گزارش کرد که گمان می رود توسط وازواسپاسم ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]Curtin etal، فیبریلاسیون دهلیزی را در یک زن ۴۲ ساله در عرض ۳ دقیقه از تزریق گزارش کرد و تصور کرد که توسط vasospasm القا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In over 80% there is ventricular fibrillation, which carries a high chance of survival given early defibrillation.
[ترجمه گوگل]در بیش از 80٪ فیبریلاسیون بطنی وجود دارد که با توجه به دفیبریلاسیون زودهنگام، شانس زیادی برای بقا دارد
[ترجمه ترگمان]در بیش از ۸۰ % این فیبریلاسیون دهلیزی است، که شانس بالایی برای بقا در defibrillation اولیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Catheter ablation of atrial fibrillation is usually done with complex technique and long time of radiation, and radioprotection can not be overlooked thereby.
[ترجمه گوگل]ابلیشن فیبریلاسیون دهلیزی با کاتتر معمولاً با تکنیک پیچیده و زمان طولانی پرتودهی انجام می شود و از این طریق نمی توان از محافظت رادیویی چشم پوشی کرد
[ترجمه ترگمان]Catheter ablation از فیبریلاسیون دهلیزی معمولا با تکنیک پیچیده و زمان طولانی تشعشع انجام می شود و radioprotection نمی تواند نادیده گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Alendronate; Raloxifene; Atrial fibrillation; Stroke; acute myocardial infarction.
[ترجمه گوگل]آلندرونات؛ رالوکسیفن؛ فیبریلاسیون دهلیزی؛ سکته؛ انفارکتوس حاد میوکارد
[ترجمه ترگمان]Alendronate؛ Raloxifene؛ Atrial؛ حمله، حمله شدید و acute
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The spontaneous activities such as fibrillation and positive sharp wave could be observed when myopathic patients held their breath.
[ترجمه گوگل]فعالیت های خود به خودی مانند فیبریلاسیون و موج تیز مثبت را می توان در زمانی که بیماران میوپاتی نفس خود را حبس کردند مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]فعالیت های خود به خودی مانند فیبریلاسیون و موج شدید مثبت را می توان هنگامی مشاهده کرد که myopathic بیمار تنفس خود را حفظ کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Atrial fibrillation and sinus tachycardia may worsen hemodynamic change and heart function.
[ترجمه گوگل]فیبریلاسیون دهلیزی و تاکی کاردی سینوسی ممکن است تغییرات همودینامیک و عملکرد قلب را بدتر کند
[ترجمه ترگمان]فیبریلاسیون دهلیزی و سینوس sinus ممکن است تغییر شکل و عملکرد قلب را تشدید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Severe arrhythmias can trigger atrial fibrillation or ventricular fibrillation.
[ترجمه گوگل]آریتمی های شدید می تواند باعث ایجاد فیبریلاسیون دهلیزی یا فیبریلاسیون بطنی شود
[ترجمه ترگمان]آریتمی های شدید می توانند فیبریلاسیون دهلیزی یا فیبریلاسیون دهلیزی را تحریک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There were higher incidences of atrial fibrillation, hypokalemia, and headache in the levosimendan group.
[ترجمه گوگل]بروز فیبریلاسیون دهلیزی، هیپوکالمی و سردرد در گروه لووسیمندان بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]احتمال فیبریلاسیون دهلیزی، hypokalemia و سردرد در گروه levosimendan وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I ordered drugs for ventricular fibrillation and requested that electrical paddles be readied.
[ترجمه گوگل]من برای فیبریلاسیون بطنی دارو سفارش دادم و درخواست کردم که پاروهای الکتریکی آماده شوند
[ترجمه ترگمان]من سفارش مواد مخدر برای فیبریلاسیون دهلیزی را دادم و تقاضا کردم که پارو الکتریکی آماده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective Investigate the effects of atrial fibrillation on the cerebral infraction prognosis.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثرات فیبریلاسیون دهلیزی بر پیش آگهی انفارکتوس مغزی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات فیبریلاسیون دهلیزی در درمان آسیب های مغزی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Survivors of sudden cardiac death: a rational approach to evaluation and therapy of patients surviving ventricular fibrillation.
[ترجمه گوگل]نجات یافتگان از مرگ ناگهانی قلبی: رویکردی منطقی برای ارزیابی و درمان بیمارانی که از فیبریلاسیون بطنی جان سالم به در برده اند
[ترجمه ترگمان]بازماندگان مرگ ناگهانی قلبی: یک رویکرد منطقی برای ارزیابی و درمان فیبریلاسیون دهلیزی توسط بیماران
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Quantitative Pathological Study of Right Atrium Myocardium in Patients with Sustained Atrial Fibrillation and Rheumatic Disease.
[ترجمه گوگل]بررسی کمی پاتولوژیک میوکارد دهلیز راست در بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی پایدار و بیماری روماتیسمی
[ترجمه ترگمان]مطالعات کمی Pathological از دهلیز چپ در بیماران با atrial Fibrillation و Rheumatic پایدار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusion: Xin An Di Bi Ji is ideal in preventing atrial fibrillation.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: Xin An Di Bi Ji برای پیشگیری از فیبریلاسیون دهلیزی ایده آل است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ژین Di برای جلوگیری از فیبریلاسیون دهلیزی، ایده آل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The immediate reversal of the cardiac arrhythmia after epinephrine administration in this case suggests a direct relationship between the atrial fibrillation and the anaphylactic response.
[ترجمه گوگل]معکوس شدن فوری آریتمی قلبی پس از تجویز اپی نفرین در این مورد نشان دهنده رابطه مستقیم بین فیبریلاسیون دهلیزی و پاسخ آنافیلاکتیک است
[ترجمه ترگمان]برگشت فوری آریتمی قلبی پس از administration اپی epinephrine در این مورد رابطه مستقیمی میان فیبریلاسیون دهلیزی و واکنش anaphylactic نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تشکیل الیاف (اسم)
fibrillation

رشته رشته سازی (اسم)
fibrillation

انقباض بی نظم رشته های عضلانی (اسم)
fibrillation

تخصصی

[پلیمر] لیفچه ای شدن

انگلیسی به انگلیسی

• twitching of the muscles (medicine)

پیشنهاد کاربران

ناهماهنگی
fibrillation ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: تارلرزه
تعریف: انقباض ضعیف و موضعی و غیرارادی ماهیچه ناشی از فعالیت خودبه خودی تارهای ماهیچه ای منفرد
[پزشکی]
تار لرز ، تار لرزی
ریش ریش شدن

بپرس