fibril

/ˈfaɪbrəl//ˈfaɪbrɪl/

معنی: رگه، تارچه، لیف کوچک، رشته کوچک
معانی دیگر: (تار کوچکی که بخشی از تار بزرگتر را تشکیل می دهد) تارچه، نایچه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: fibrilar (adj.), fibrillose (adj.)
• : تعریف: an extremely small fiber or hairlike structure, as on plant roots.

مترادف ها

رگه (اسم)
grain, nervure, costa, streak, thread, vein, midrib, fibril

تارچه (اسم)
fibril

لیف کوچک (اسم)
fibril

رشته کوچک (اسم)
fibril

تخصصی

[شیمی] لیفچه، (تار کوچکی که بخشی از تار بزرگتر را تشکیل می دهد) تارچه، نایچه، ریشه ى مو، موى ریشه
[نساجی] فیبریل - لیفچه - لیفک - تار ظریف - الیاف ظریف
[پلیمر] لیفچه

انگلیسی به انگلیسی

• tiny fiber, small hairlike structure; tiny fiber on a root (botany); small hairlike structure outside of a cell wall (anatomy)

پیشنهاد کاربران

تارچه، الیافچه، لیفچه
fibril ( مهندسی بسپار - الیاف )
واژه مصوب: لیفچه
تعریف: لیف ریز بلوری با قطر پنج تا صد نانومتر که مولکول های آن در ساختار گویچه ای عمود بر محور رشد قرار دارند و در بسپارها و الیاف، موازی با محور رشد هستند
رشته کوچک

بپرس