fiber optics

/ˈfaɪbər ˈɑːptɪks//ˈfaɪbər ˈɒptɪks/

(شاخه ای از نور شناسی که با فرستادن نور و تصویر و غیره از درون تارهای پلاستیکی سر و کار دارد) فیبر نوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: fiber-optic (adj.)
• : تعریف: a method of transmitting light through fine transparent flexible strands, usu. of glass or plastic.

جمله های نمونه

1. Internet connections expanding by 15 percent a month. Fiber optics transmitting 40 billion bits of data per second.
[ترجمه گوگل]اتصالات اینترنتی 15 درصد در ماه افزایش می یابد فیبر نوری 40 میلیارد بیت داده در ثانیه ارسال می کند
[ترجمه ترگمان]ارتباطات اینترنتی تا ۱۵ درصد در ماه گسترش می یابند فیبر نوری، ۴۰ میلیارد بیت داده را در ثانیه انتقال می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The advent of fiber optics in the early 1980s, however, changed the role of satellites in the global communications industry.
[ترجمه گوگل]با این حال، ظهور فیبر نوری در اوایل دهه 1980، نقش ماهواره ها را در صنعت ارتباطات جهانی تغییر داد
[ترجمه ترگمان]با این حال ظهور فیبرهای نوری در اوایل دهه ۱۹۸۰ نقش ماهواره ها را در صنعت ارتباطات جهانی تغییر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fiber optics transmitting 40 billion bits of data per second.
[ترجمه گوگل]فیبر نوری 40 میلیارد بیت داده در ثانیه ارسال می کند
[ترجمه ترگمان]فیبر نوری، ۴۰ میلیارد بیت داده را در ثانیه انتقال می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was into bioengineering, lasers, fiber optics.
[ترجمه گوگل]این در مهندسی زیستی، لیزر، فیبر نوری بود
[ترجمه ترگمان]این دستگاه برای لیزر، لیزر، و فیبر نوری مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But fiber optics may change all that.
[ترجمه گوگل]اما فیبر نوری ممکن است همه اینها را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]اما فیبرهای نوری ممکن است همه این چیزها را تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A land line can be wire or fiber optics or microwave.
[ترجمه گوگل]خط زمین می تواند سیم یا فیبر نوری یا مایکروویو باشد
[ترجمه ترگمان]یک خط زمینی می تواند wire یا فیبر نوری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. VSP jogging tool adopts advanced fiber optics sensor to test the oil - gas reservoir.
[ترجمه گوگل]ابزار دویدن VSP از سنسور فیبر نوری پیشرفته برای آزمایش مخزن نفت - گاز استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]ابزار jogging با استفاده از یک سنسور فیبرهای نوری پیشرفته برای آزمایش مخزن گاز - گاز استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fiber optics are becoming increasingly more common for use with Local - Area Networks ( LANs ) .
[ترجمه گوگل]فیبر نوری به طور فزاینده ای برای استفاده در شبکه های محلی (LAN) رایج تر می شود
[ترجمه ترگمان]فیبرهای نوری با استفاده از شبکه های محلی محلی به طور فزاینده ای متداول می شوند (LANs)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fiber optics are central to another big upgrade of radio telescopes in Europe.
[ترجمه گوگل]فیبر نوری یکی دیگر از ارتقاء بزرگ تلسکوپ های رادیویی در اروپا است
[ترجمه ترگمان]فیبر نوری، مرکزی برای ارتقا بزرگ دیگر تلسکوپ های رادیویی در اروپا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Replacing metal wiring with fiber optics could change everything from supercomputers to laptops.
[ترجمه گوگل]جایگزینی سیم‌کشی فلزی با فیبر نوری می‌تواند همه چیز را از ابررایانه‌ها گرفته تا لپ‌تاپ‌ها را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]جایگزینی سیم کشی فلزی با فیبر نوری می تواند همه چیز را از supercomputers تا لپ تاپ تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fiber optics have even been adopted by novelty makers for table decorations.
[ترجمه گوگل]فیبر نوری حتی توسط سازندگان جدید برای تزئین میز نیز مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]فیبر نوری حتی توسط makers برای تزئینات میز مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In fiber optics communications, signals are converted to light form and fired by laser in bursts.
[ترجمه گوگل]در ارتباطات فیبر نوری، سیگنال ها به شکل نور تبدیل می شوند و توسط لیزر به صورت انفجاری شلیک می شوند
[ترجمه ترگمان]در ارتباطات نوری فیبر، سیگنال ها به شکل نور تبدیل می شوند و توسط لیزری به حالت انفجار شلیک می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Any band, the fiber optics, the satellite, can meet entire linking - up.
[ترجمه گوگل]هر باندی، فیبر نوری، ماهواره، می‌تواند کل اتصال را برقرار کند
[ترجمه ترگمان]هر گروه، فیبر نوری، ماهواره، می تواند کل اتصال را برآورده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Recently, they were packaged with fiber optics for detecting the light signals that register magnetic field strength.
[ترجمه گوگل]اخیراً آنها با فیبر نوری برای تشخیص سیگنال های نوری که قدرت میدان مغناطیسی را ثبت می کنند بسته بندی شده اند
[ترجمه ترگمان]اخیرا آن ها با فیبر نوری برای تشخیص سیگنال های نوری که مقاومت میدان مغناطیسی را ثبت می کنند، بسته بندی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] نورشناسی رشته ای
[کامپیوتر] الیاف نوری؛ فیبر نوری - فیبر نوری کابلهایی که به جای انرژِ الکتریکی، نور حمل می کنند . کابلهای فیبر نوری از رشته های نازک شیشه ساخته شده اند . یک کابل فیبر نوری می تواند حجم بالایی از داده ها را حمل کند . بر خلاف کابلهای سیمی . کابلهای فیبر نوری در برابر اختلالات الکترو مغنایسی ایمنی دارند .
[برق و الکترونیک] نورشناسی تارها ؛ تارنور شناخت فن ارسال نور از طریق تارهای دراز، نازک و انعطاف پذیر از جنس شیشه، پلاستیک، یا سایر مواد شفاف .دسته ای از تارهای موازی می توانند یک تصویر کامل را منتقل کنند.

انگلیسی به انگلیسی

• glass fibers that are used to transmit data using pulses of light (enables transmission over a wide bandwidth without interference)

پیشنهاد کاربران

خیبر نادری
فیبر نوری
networking
فیبر نوری
fiber optics ( فیزیک )
واژه مصوب: نورشناسی تارها
تعریف: شاخه ای از نورشناسی/ اپتیک که در آن نشانک/ سیگنال ها و تصویرهایی که به وسیلۀ تارهای نازک شیشه ای یا پلاستیکی انتقال می یابند، مورد بررسی قرار می گیرند|||متـ . اپتیک تارها
مفصل فیبر نوری

بپرس