fevered

/ˈfiːvər//ˈfiːvə/

تب، (مجازا) هیجان، تب دار کردن

جمله های نمونه

1. It's just a product of your fevered imagination!
[ترجمه گوگل]این فقط محصول تخیل تب دار شماست!
[ترجمه ترگمان]این فقط یه حاصل از تخیلات your
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Meg was in a state of fevered anticipation.
[ترجمه گوگل]مگ در حالت تب و انتظار بود
[ترجمه ترگمان]مگ در حالت تب آلودی قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She wiped his fevered brow .
[ترجمه گوگل]ابروی تب دارش را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]پیشانی تب آلود خود را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These stories are merely a product of her fevered imagination.
[ترجمه گوگل]این داستان‌ها صرفاً محصول تخیل اوست
[ترجمه ترگمان]این داستان ها صرفا محصول تخیل تب آلود او هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She cooled her child's fevered brow.
[ترجمه گوگل]پیشانی تب دار فرزندش را خنک کرد
[ترجمه ترگمان]پیشانی تب دارش را خنک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The nurse wiped my fevered brow.
[ترجمه گوگل]پرستار ابروی تب شده ام را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]پرستار جبین درهم کشیده خود را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A fevered diplomatic endgame is now under way to find a peaceful solution to the crisis.
[ترجمه گوگل]اکنون یک پایان بازی دیپلماتیک داغ برای یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای بحران در جریان است
[ترجمه ترگمان]یک مسابقه نهایی دیپلماتیک در حال حاضر در حال انجام است تا راه حلی صلح آمیز برای این بحران پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The nurse mopped his fevered brow.
[ترجمه گوگل]پرستار پیشانی تب دارش را پاک کرد
[ترجمه ترگمان]پرستار ابروان تب آلود خود را پاک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The film is clearly the product of a fevered imagination.
[ترجمه گوگل]این فیلم به وضوح محصول تخیل تب شده است
[ترجمه ترگمان]فیلم به وضوح محصول تخیل تب آلود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her face was slightly fevered in sleep and, without the focal points of her beautiful eyes, seemed blank and pointless.
[ترجمه گوگل]صورتش در خواب کمی تب کرده بود و بدون نقاط کانونی چشمان زیبایش، خالی و بی معنی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]در خواب، صورتش اندکی تب آلود بود و، بی آن که نقطه کانونی چشمان زیبایش دیده شود، خالی و بی هدف به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Oh, well, this won't soothe any fevered brows.
[ترجمه گوگل]اوه، خوب، این هیچ ابروی تب دار را آرام نمی کند
[ترجمه ترگمان]اوه، خوب، این همه ابرو درهم نخواهد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Periodically one of us dropped into a fevered sleep.
[ترجمه گوگل]گهگاه یکی از ما به خوابی پر تب فرو می رفت
[ترجمه ترگمان]یکی از ما در خواب تب آلودی فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Each fevered quest for a true love left me more adrift than ever.
[ترجمه گوگل]هر جست و جوی داغ برای یک عشق واقعی، من را بیش از همیشه سرگردان می کرد
[ترجمه ترگمان]هر تلاش تب آلود برای یک عشق واقعی مرا بیش از همیشه رها کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Security kept the band's fevered fans away from the stage.
[ترجمه گوگل]امنیت هواداران تب دار گروه را از صحنه دور نگه داشت
[ترجمه ترگمان]نیروهای امنیتی هواداران این گروه را از صحنه دور نگه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• feverish, suffering from a fever
fevered means the same as feverish.

پیشنهاد کاربران

1. تب دار 2. تب آلود. هیجان زده 3. پر هیجان. دلهره اور. اضطراب اور 4. شدید. حاد. مفرط
مثال:
her fevered brow
پیشانی تب دار او
a fevered imagination
یک تصور دلهره آور
بیش فعال، بیش از حد هیجانی
تب دار ، هیجان زده

بپرس