fever pitch

جمله های نمونه

1. Campaigning is reaching fever pitch for elections on November
[ترجمه گوگل]مبارزات انتخاباتی برای انتخابات نوامبر به اوج خود رسیده است
[ترجمه ترگمان]فعالیت های انتخاباتی برای انتخابات ماه نوامبر در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Excitement rose to fever pitch the day before the procession.
[ترجمه گوگل]هیجان یک روز قبل از راهپیمایی به شدت بالا رفت
[ترجمه ترگمان]روز قبل از مراسم هیجان هیجان به هیجان آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The nation was at fever pitch in the days leading up to the election.
[ترجمه گوگل]ملت در روزهای منتهی به انتخابات در تب و تاب بود
[ترجمه ترگمان]ملت در روزه ای منتهی به انتخابات تب داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Speculation about his future had reached fever pitch .
[ترجمه گوگل]گمانه زنی ها در مورد آینده او به اوج رسیده بود
[ترجمه ترگمان]گمانه زنی درباره آینده او به اوج خود رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The crowd had been roused to fever pitch by the drama of the game.
[ترجمه گوگل]تماشاگران به دلیل درام بازی به تب و تاب افتاده بودند
[ترجمه ترگمان]در این بازی، جمعیت از شدت هیجان و هیجان به هیجان آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The speaker brought the crowd to fever pitch.
[ترجمه گوگل]سخنران جمعیت را به تب و تاب آورد
[ترجمه ترگمان]سخنران، جمعیت را به شدت تب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Excitement has been at fever pitch for days.
[ترجمه گوگل]هیجان چند روزی است که در تب بالا بوده است
[ترجمه ترگمان]هیجان چند روز تب زده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Excitement among the waiting crowd had reached/was at fever pitch.
[ترجمه گوگل]شور و شوق در میان جمعیت منتظر رسیده بود/به سرعت بود
[ترجمه ترگمان]هیجان جمعیت منتظر به اوج خود رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The goal roused the crowd to fever pitch .
[ترجمه امير] گل تماشاگران را به بسیار هیجان زده کرد
|
[ترجمه گوگل]این گل جمعیت را به شدت برانگیخت
[ترجمه ترگمان]هدف جمعیت را به هیجان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Excitement grew to a fever pitch.
[ترجمه گوگل]هیجان به حد تب تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]هیجان به اوج خود رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Speculation about the deportations have reached fever pitch in Hong Kong.
[ترجمه گوگل]گمانه زنی ها در مورد اخراج ها در هنگ کنگ به اوج خود رسیده است
[ترجمه ترگمان]گمانه زنی درباره این اخراج ها در هنگ کنگ به اوج خود رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The debate in Birmingham has reached something like fever pitch, now that the city council is faced with two rival development schemes.
[ترجمه گوگل]اکنون که شورای شهر با دو طرح توسعه رقیب مواجه است، بحث در بیرمنگام به چیزی شبیه به تب بالا رسیده است
[ترجمه ترگمان]بحث در بیرمنگام به چیزی شبیه به آهنگ تب رسیده است، حالا که شورای شهر با دو طرح توسعه رقیب مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The incident raised racial tensions to a fever pitch in the city.
[ترجمه گوگل]این حادثه تنش های نژادی را در شهر به شدت افزایش داد
[ترجمه ترگمان]این حادثه تنش های نژادی را به یک زمین تب در شهر دامن زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But as the game's tempo reached fever pitch, Saunders squandered a golden opportunity to grab an equaliser.
[ترجمه گوگل]اما وقتی سرعت بازی به اوج رسید، ساندرز فرصت طلایی را برای گرفتن گل تساوی از دست داد
[ترجمه ترگمان]اما همچنان که بازی در اوج تب به اوج می رسد، ساندرز با استفاده از یک فرصت طلایی برای گرفتن یک equaliser فرصت طلایی را هدر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The crowd was getting to a fever pitch of excitement, Will among them.
[ترجمه گوگل]جمعیت در حال رسیدن به سطحی از هیجان بودند، ویل در میان آنها بود
[ترجمه ترگمان]در میان آنان جمعیت از هیجان تب و هیجان به اوج خود رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if something is at fever pitch, it is characterized by a state of extreme excitement.

پیشنهاد کاربران

اوج هیجان
تب و تاب
اوج التهاب
Fever pitch is just an expression that means there are high levels of excitement.
به اوج رسیدن
There's a fire starting in my heart
Reaching a 🔰fever pitch🔰 and it's bringing me out the dark
. . .
Rolling in the Deep
Song by Adele
نقطهٔ جوش
اوج هیجان
a state of extreme excitement
“the crowd was at fever pitch”
تنش زا
پر تنش / جنجالی

بپرس