1. the feudal epoch
دوران ملوک الطوایفی
2. the feudal era
دوران ملوک الطوایفی (زمین سالاری)
3. the feudal society was rather static
جامعه ی فئودال نسبتا ایستا بود.
4. the feudal states in medieval europe
ایالت های خان خانی در اروپای قرون وسطی
5. The feudal system lasted for two thousand years in China.
[ترجمه گوگل]نظام فئودالی دو هزار سال در چین دوام آورد
[ترجمه ترگمان]نظام فئودال به مدت دو هزار سال در چین به طول انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Public opinion was against the old feudal system.
[ترجمه گوگل]افکار عمومی مخالف نظام فئودالی قدیم بود
[ترجمه ترگمان]افکار عمومی بر ضد نظام فئودالی قدیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The famous anti - feudal and anti - imperialist May Fourth Movement broke out in Beijing in 191
[ترجمه گوگل]جنبش چهارم ماه مه معروف ضد فئودالی و ضد امپریالیستی در پکن در سال 191 آغاز شد
[ترجمه ترگمان]جنبش ضد - و ضد امپریالیسم معروف در روز چهارم ماه مه در پکن در ۱۹۱ شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Many people look back with nostalgia to feudal times.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم با نوستالژی به دوران فئودالی نگاه می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم با نوستالژی به زمان ملوک الطوایفی نگاه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Consequently the forms of paternalism signified by feudal relations are more likely to be a recent tradition rather than a distant memory.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، اشکال پدرگرایی که با مناسبات فئودالی دلالت میکند، احتمالاً یک سنت اخیر است تا یک خاطره دور
[ترجمه ترگمان]در نتیجه اشکال of signified توسط روابط فئودالی بیش از یک حافظه دور، سنتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The stability of feudal society had always depended upon a relationship of trust between lords and vassals.
[ترجمه گوگل]ثبات جامعه فئودالی همیشه به رابطه اعتماد بین اربابان و واسال ها بستگی داشت
[ترجمه ترگمان]ثبات جامعه فئودالی همیشه به رابطه اعتماد میان خاوندان و رعایا متکی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They were also hired as soldiers by feudal lords.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین به عنوان سرباز توسط اربابان فئودال استخدام می شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین به عنوان سربازان خاوندان فئودال استخدام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Liberties were conferred on cities, in order that feudal laws should not restrict trade and other important aspects of mercantile power.
[ترجمه گوگل]آزادی ها به شهرها اعطا شد تا قوانین فئودالی نباید تجارت و دیگر جنبه های مهم قدرت تجاری را محدود کند
[ترجمه ترگمان]آزادی های در شهرها اعطا شد تا قوانین فئودالی نباید تجارت و دیگر جنبه های مهم قدرت تجاری را محدود کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. After the Opium War of 1840, China was gradually reduced to a semicolonial and semi - feudal society.
[ترجمه گوگل]پس از جنگ تریاک در سال 1840، چین به تدریج به یک جامعه نیمه استعماری و نیمه فئودالی تقلیل یافت
[ترجمه ترگمان]پس از جنگ تریاک در سال ۱۸۴۰، چین به تدریج به جامعه semicolonial و نیمه فئودالی کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The way some landowners treat their tenants today seems almost feudal.
[ترجمه گوگل]روشی که امروزه برخی از مالکان با مستاجران خود رفتار می کنند تقریباً فئودالی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]امروزه بعضی از مالکان با tenants که امروزه تقریبا فئودالی محسوب می شوند رفتار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید