feud

/ˈfjuːd//fjuːd/

معنی: عداوت، عداوت کردن
معانی دیگر: (دشمنی سخت و دراز مدت به ویژه میان دو خانواده یا طایفه) دشمنی دیرین، خصومت خانوادگی، عداوت ریشه دار، دشمنی کردن (به طور شدید و دراز مدت)، خصومت ورزیدن، زمینی که در مقابل خدمت به ارباب در اختیار رعیت قرار داده می شد، جنگ ونزاع، n : feod : قرون وسطی حق موروثی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a deep, long-lasting hostility, esp. between families or other related groups, and sometimes with outbreaks of violence.
مترادف: blood feud, vendetta
مشابه: animosity, antagonism, bad blood, enmity, hostility, ill will

- No one remembers how the feud started, but the two brothers haven't spoken to each other in years.
[ترجمه گوگل] هیچ کس به یاد نمی آورد که دشمنی چگونه شروع شد، اما این دو برادر سال ها است که با یکدیگر صحبت نکرده اند
[ترجمه ترگمان] هیچ کس به یاد نمی آورد که این دشمنی چگونه آغاز شد، اما دو برادر در طول سال ها با یکدیگر صحبت نکرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a quarrel or argument.
مترادف: altercation, argument, contention, disagreement, dispute, dissension, falling-out, fight, quarrel, row, strife
مشابه: clash, conflict, discord, squabble

- A feud broke out among the workers in connection with the proposed strike.
[ترجمه گوگل] در رابطه با اعتصاب پیشنهادی، درگیری میان کارگران درگرفت
[ترجمه ترگمان] دشمنی بین کارگران در ارتباط با اعتصاب پیشنهادی آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: feuds, feuding, feuded
• : تعریف: to carry on a feud.
مترادف: altercate, argue, contend, disagree, dispute, fight, quarrel
مشابه: clash, conflict, dissent, squabble

- The two families have been feuding for fifty years.
[ترجمه گوگل] این دو خانواده پنجاه سال است که با هم اختلاف دارند
[ترجمه ترگمان] این دو خانواده به مدت پنجاه سال دشمنی داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the two families' feud had lasted one hundred years
دشمنی آن دو خانواده صد سال طول کشیده بود.

2. they decided to bury their feud
آنان تصمیم گرفتند که دشمنی خود را کنار بگذارند.

3. Because of a family feud, he never spoke to his wife's parents for years.
[ترجمه گوگل]به دلیل اختلافات خانوادگی، سال ها هرگز با والدین همسرش صحبت نکرد
[ترجمه ترگمان]به خاطر دشمنی خانوادگی، او سال ها با پدر و مادر همسرش صحبت نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The feud smouldered on for years.
[ترجمه گوگل]این خصومت سال ها دود شد
[ترجمه ترگمان]این کینه سال ها در حال سوختن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The incident started a family feud.
[ترجمه گوگل]این حادثه باعث اختلاف خانوادگی شد
[ترجمه ترگمان]این حادثه دشمنی خانوادگی را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They had a long-running feud over money.
[ترجمه گلی افجه] آنها بخاطر پول مدتها دعوا داشتند
|
[ترجمه گوگل]آنها مدت ها بر سر پول اختلاف داشتند
[ترجمه ترگمان]اونا یه دعوای طولانی با پول داشتن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sadly, the feud sums up the relationship between Lord Bath and the man who succeeds him.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، این دشمنی رابطه بین لرد باث و مردی که جانشین او می شود را خلاصه می کند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، این دشمنی که بین لرد بث و مردی که به او کمک کرده بود، زیاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The feud with the Catholics goes back to the 11th century.
[ترجمه گوگل]دشمنی با کاتولیک ها به قرن یازدهم برمی گردد
[ترجمه ترگمان]دشمنی با کاتولیک ها به قرن یازدهم باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Relatives claim that a feud with white racists, which they say police ignored, points to something more sinister.
[ترجمه گوگل]بستگان ادعا می کنند که دشمنی با نژادپرستان سفیدپوست، که به گفته آنها پلیس نادیده گرفته شده است، به چیزی شوم تر اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]بستگان مدعی هستند که دشمنی با racists سفید، که می گویند پلیس نادیده گرفته می شود، به چیز دیگری sinister اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tupac stoked the feud, claiming to have slept with Biggie Smalls's wife, Smalls threatened to get his own back.
[ترجمه گوگل]توپاک به دشمنی دامن زد و ادعا کرد که با همسر بیگی اسمالز خوابیده است، اسمالز تهدید کرد که خودش را پس خواهد گرفت
[ترجمه ترگمان]Tupac این دشمنی را تحریک کرده بود که ادعا می کرد با زن Biggie خوابیده است و تهدیدش می کند که به خانه خودش برگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After the feud he refused to allow Jamila to visit her parents.
[ترجمه گوگل]پس از خصومت، او به جمیلا اجازه ملاقات با والدینش را نداد
[ترجمه ترگمان]بعد از دشمنی، او از دیدن خاله جمیله به دیدن پدر و مادرش امتناع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That feud is a lot of nonsense.
[ترجمه گوگل]این دشمنی خیلی مزخرف است
[ترجمه ترگمان]این دشمنی خیلی مزخرفه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They want a finish to the feud . . . and a different ending.
[ترجمه گوگل]آنها خواهان پایان دادن به دشمنی هستند و یک پایان متفاوت
[ترجمه ترگمان]اونا یه پایان متفاوت با یه پایان متفاوت می خوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When the feud broke out into the open, it exposed a slew of corruption charges from both camps.
[ترجمه گوگل]هنگامی که خصومت آشکار شد، تعداد زیادی از اتهامات فساد از هر دو اردوگاه آشکار شد
[ترجمه ترگمان]وقتی این دشمنی به فضای باز رسید، تعداد زیادی از اتهامات فساد از هر دو اردوگاه در معرض دید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Maybe there would be a feud over her!
[ترجمه گوگل]شاید بر سر او دعوا شود!
[ترجمه ترگمان]شاید دشمنی با او در میان باشد!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عداوت (اسم)
hatred, animosity, enmity, hostility, feud, rancor, odium

عداوت کردن (فعل)
hate, war, feud

انگلیسی به انگلیسی

• enmity, vendetta, antagonism, continuing conflict (especially between families); row, argument
be involved in a bitter and lengthy quarrel
a feud is a long-lasting and bitter dispute.
if two people or groups feud, there is a feud between them.

پیشنهاد کاربران

نزاع طولانی و تلخ، اغلب بین خانواده ها، طوایف یا گروه ها
یک درگیری عمیق و پایدار که به سختی قابل حل است
اغلب تصاویری از درگیری های تاریخی را به ذهن می آورد، مانند آنچه در ادبیات مانند "رومئو و ژولیت" شکسپیر یا دشمنی های واقعی خانوادگی مانند هتفیلدز و مک کویز به تصویر کشیده شده است. این درگیری ها با طولانی بودن و شدت خود مشخص می شوند و اغلب چندین نسل و نارضایتی های عمیق را در بر می گیرند.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف: Vendetta, rivalry, conflict
متضاد: Harmony, peace, accord
مثال؛
The feud between the two families had lasted for generations.
Their business rivalry soon turned into a personal feud.
Efforts to resolve the feud were unsuccessful.

مناقشه
مجادله
ستیزه
نزاع
برای این کلمه معنی های دشمنی ، کینه ، عداوت بهتره
خصومت زیاد معنی نمیده از یه کلمه دیگه استفاده میشه
noun
[count] : a long and angry fight or quarrel between two people or two groups
The workers' feud with management concerns health benefits◀️ and pay increases.
Because of a family feud, they did not see each other for a◀️ decade.
...
[مشاهده متن کامل]

◀️? Iran vs America : what's behind the feud
دشمنی، خصومت، کشمکش، ستیزه و دعوای جدی و طولانی مدت بین دو گروه یا دو نفر
یک اسم دیگه هم هست که BLOOD FEUD نام داره
noun
[count] : a very long fight between two families or groups in which each group kills members of the other group in order to punish the group for earlier murders
این کلمه میشه برادرکشتگی یا قتل افراد گروه مقابل به دلیل انتقام گرفتن از قتل هایی که گروه مقابل انجام داده

۱ - کینه/عداوت/ دشمنی/خصومت خانوادگی دیرینه
• Long feuding families
۲ - دشمنی/ خصومت داشتن
• The two neighbors feud over years
خصومت دشمنی داشتن
feud
fuel سوخت
feud with sbover sth
our tribes feud with eachother over the territory

بپرس