fettered

/ˈfetər//ˈfetə/

بخو، پابند، زنجیر، (مجازا) قید، مانع، مقید کردن، درزیر غل وزنجیر آوردن

جمله های نمونه

1. fettered cows
گاوهای غل و زنجیرشده

2. too many regulations have fettered traders
مقررات بیش از حد دست و پای تجار را بسته است.

3. He felt fettered by a nine-to-five office existence.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که با وجود یک دفتر نه تا پنج محصور شده است
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که اسیر یک اداره نه به پنج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I hate being fettered by petty rules and regulations.
[ترجمه گوگل]من متنفرم که تحت بند قوانین و مقررات کوچک قرار بگیرم
[ترجمه ترگمان]از اینکه به قوانین و مقررات محدود شده باشم متنفرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The black mud fettered her movements.
[ترجمه گوگل]گل سیاه حرکات او را محدود کرده بود
[ترجمه ترگمان]گل ولای سیاه در حرکاتش دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A man lay fettered on the floor of the prison cell.
[ترجمه گوگل]مردی با بند و بند روی کف سلول زندان دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]مردی روی کف سلول زندان دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Imaginations fettered by today's highly successful orthodoxy will break free.
[ترجمه گوگل]تصوراتی که توسط ارتدکس بسیار موفق امروزی به بند کشیده شده اند، رها خواهند شد
[ترجمه ترگمان]imaginations اسیر شده توسط orthodoxy بسیار موفق امروزی، آزاد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He felt, it might be, as some giraffe fettered in a too-low cage.
[ترجمه گوگل]او احساس می‌کرد، شاید اینطور باشد که زرافه‌ای در قفسی خیلی کم به بند افتاده است
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که شاید مثل یک زرافه گیر کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You and your engineer will be fettered, and will pass the night here, in the penthouse.
[ترجمه گوگل]شما و مهندستان در بند خواهید بود و شب را اینجا در پنت هاوس خواهید گذراند
[ترجمه ترگمان]شما و engineer به اینجا will و شب را در پنت penthouse خواهید گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The industry is fettered by debt.
[ترجمه گوگل]این صنعت با بدهی محصور شده است
[ترجمه ترگمان]این صنعت به وسیله بدهکاری اداره می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Man has chained and fettered the spirit, but he has been utterly helpless before love.
[ترجمه گوگل]انسان روح را به غل و زنجیر بسته است، اما در برابر عشق به کلی درمانده بوده است
[ترجمه ترگمان]انسان به زنجیر زنجیر کشیده و روح را فریب داده، اما در مقابل عشق به کلی ناتوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The prisoner is fettered with a ball and chain attached to one ankle.
[ترجمه گوگل]زندانی با یک توپ و زنجیر به یک مچ پا بسته شده است
[ترجمه ترگمان]اسیر با یک توپ و زنجیر بسته شده به قوزک پا بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such misgivings are precisely the result of being fettered by circumstance and habit.
[ترجمه گوگل]این گونه تردیدها دقیقاً نتیجه گرفتار شدن در شرایط و عادت است
[ترجمه ترگمان]این شک درست نتیجه آن است که بر حسب اتفاق و عادت اسیر شده باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Do you feel fettered by your dog? asked Lydia.
[ترجمه گوگل]آیا احساس می کنید در بند سگ خود هستید؟ لیدیا پرسید
[ترجمه ترگمان]دلت به سگت نفوذ کرده؟ لیدیا پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• chained, bound, tied, manacled; hindered

پیشنهاد کاربران

بپرس