fetishist


بت پرستى، طلسم پرستى

جمله های نمونه

1. Page three models and married rubber fetishists, with a slave on the side, flickered before our very astonished eyes.
[ترجمه گوگل]صفحه سه مدل و فتیشیست های متاهل لاستیکی، با برده ای در پهلو، جلوی چشمان بسیار حیرت زده ما سوسو می زدند
[ترجمه ترگمان]سه مدل با یک برده، با یک برده در کنار، در مقابل چشمان بسیار متعجب ما چشمک زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Kausmann is not a fetishist and is much more interested in the couple's relationship than in the efficiency of soap powder.
[ترجمه گوگل]کاوسمان یک فتیشیست نیست و بیشتر به رابطه زن و شوهر علاقه دارد تا کارایی پودر صابون
[ترجمه ترگمان]Kausmann یک fetishist نیست و نسبت به بهره وری پودر صابون بیشتر به رابطه زوج علاقمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Tooth Fairy is a burglarizing fetishist specializing in black-market ivory trade, and she must be stopped.
[ترجمه گوگل]پری دندان یک فتیشیست دزدی است که متخصص در تجارت عاج در بازار سیاه است و باید جلوی او گرفته شود
[ترجمه ترگمان]The دندان یکی از fetishist fetishist است که در تجارت عاج در بازار سیاه تخصص دارد و باید متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fetishist connects objects such as feet, shoes, stuffed toys and even balloons, that have a visual association with childhood sexual experiences, to sexual gratification.
[ترجمه گوگل]فتیشیست اشیایی مانند پاها، کفش ها، اسباب بازی های پر شده و حتی بادکنک ها را که ارتباط بصری با تجربیات جنسی دوران کودکی دارند، به ارضای جنسی متصل می کند
[ترجمه ترگمان]The اشیایی مثل پا، کفش، اسباب بازی ها و حتی بادکنک را به هم متصل می کنند که ارتباط بصری با تجربیات جنسی کودکان و لذت جنسی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fetishist connects objects love that as foot, shoes, stuffed toys or even bwhichleoons, these HAs a visual association dawn kidhood ual experiences, to ual gratification.
[ترجمه گوگل]فتیشیست عشق اشیایی را که مانند پا، کفش، اسباب‌بازی‌های پر شده یا حتی بچه‌ها، تداعی بصری تجربه‌های طلوع کودکی را به ارمغان می‌آورد، به لذت واقعی متصل می‌کند
[ترجمه ترگمان]The اشیا را به عنوان یک پا، کفش، اسباب بازی ها، یا حتی bwhichleoons، به هم وصل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An IDEO team invited a foot- fetishist, an artist, a body-worker, a podiatrist and others to work together to explore and build concepts for a new range of fashion sandals.
[ترجمه گوگل]یک تیم IDEO از یک فتیشیست، یک هنرمند، یک بدنساز، یک متخصص پا و دیگران دعوت کرد تا برای کشف و ساخت مفاهیم طیف جدیدی از صندل های مد با یکدیگر همکاری کنند
[ترجمه ترگمان]یک تیم IDEO یک foot، یک هنرمند، یک کارگر، یک podiatrist و دیگران را برای کشف و ساخت مفاهیم برای یک محدوده جدید از صندل های مد دعوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As a gadget-lover and stationery fetishist, I was naturally thrilled the other day to get to play with a state-of-the-art stationery gadget, a "smartpen" called the Livescribe Echo.
[ترجمه گوگل]به‌عنوان یک عاشق ابزار و لوازم التحریر، من به طور طبیعی روز گذشته برای بازی با یک ابزار مدرن لوازم التحریر، یک «قلم هوشمند» به نام Livescribe Echo، هیجان‌زده بودم
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک وسیله gadget و stationery fetishist، من به طور طبیعی از آن روز دیگر به هیجان امده بودم تا با یک ابزار کاغذی با نام \"smartpen\" به نام \"smartpen\" بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm a shoe fetishist!
[ترجمه گوگل]من یک فتیشیست کفش هستم!
[ترجمه ترگمان]! من یه کفش shoe
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They also gave him other short crush clips for free and introduced some foreign crush fetishist websites as an extra service.
[ترجمه گوگل]کلیپ های کوتاه دیگری را نیز به صورت رایگان به او دادند و برخی از وب سایت های فتیشیست کرش خارجی را به عنوان خدمات اضافی معرفی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین کوتاه کردن کلیپ کوتاه دیگری برای آزادی را به او دادند و برخی وب سایت های fetishist را به عنوان یک سرویس اضافی معرفی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the real problem is what if the panty fetishist comes back.
[ترجمه گوگل]اما مشکل واقعی این است که اگر فتیشیست شورت برگردد چه می شود
[ترجمه ترگمان]اما مشکل اصلی این است که اگر the fetishist برگردد چه اتفاقی می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who has fetishes, one who has an obsessive attachment to a person or thing (psychiatry)

پیشنهاد کاربران

بپرس