fete

/ˈfeɪt//feɪt/

معنی: جشن، جشن گرفتن
معانی دیگر: عید، سرور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a festival.
مشابه: feast, festival, gala

(2) تعریف: an elaborate party, feast, or entertainment.
مشابه: gala
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: fetes, feting, feted
• : تعریف: to honor or entertain (someone) with a fete.
مشابه: banquet

- The film director was recently feted at a banquet.
[ترجمه گوگل] این کارگردان سینما اخیرا در یک ضیافت جشن گرفته شد
[ترجمه ترگمان] کارگردان این فیلم به تازگی در یک ضیافت جشن گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The fete will take place on Sunday, rain or shine.
[ترجمه گوگل]این جشن در روز یکشنبه، باران یا درخشش برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]جشن در روز یکشنبه، باران یا درخشندگی برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Despite the bad weather the fete will go ahead.
[ترجمه گوگل]با وجود آب و هوای بد، جشن برگزار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]با وجود هوای بد، جشن به پایان خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fete will go ahead provided the rain keeps off.
[ترجمه گوگل]جشن برگزار خواهد شد به شرطی که باران ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]جشن ادامه خواهد یافت مشروط بر اینکه باران ادامه یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I gladly accepted their invitation to open the fete.
[ترجمه گوگل]من با کمال میل دعوت آنها را برای گشایش جشن پذیرفتم
[ترجمه ترگمان]من با خوشحالی دعوت آن ها را برای باز کردن جشن دعوت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The act he'd devised for the Easter Fete was a black mass.
[ترجمه گوگل]عملی که او برای جشن عید پاک طراحی کرده بود یک توده سیاه بود
[ترجمه ترگمان]کاری که برای عید پاک اختراع کرده بود، توده سیاهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's the elderly Morkan sisters' annual Yuletide fete, where three generations gather each year to make merry.
[ترجمه گوگل]این جشن سالانه خواهران مورکان است که هر سال سه نسل برای شادی جمع می شوند
[ترجمه ترگمان]این جشن سالیانه دوخواهر مسن است که هر ساله سه نسل در آنجا گرد هم می آیند تا شاد شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Add mint and fete cheese and process to form a paste.
[ترجمه گوگل]نعناع و پنیر فته را اضافه کنید و آن را به شکل خمیر درآورید
[ترجمه ترگمان]پنیر و پنیر جشن را اضافه کنید تا خمیر را شکل دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A lavish fete rings in the historic day.
[ترجمه گوگل]جشنی مجلل در این روز تاریخی به صدا در می آید
[ترجمه ترگمان]یک جشن پر زرق و برق در روز تاریخی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fete is at Elim day nursery, in Alvanley Road.
[ترجمه گوگل]جشن در مهد کودک الیم، در جاده الوانلی است
[ترجمه ترگمان]جشن در nursery elim در خیابان Alvanley برگزار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Remove from oven and sprinkle fete cheese and herb and pine nut garnishes over top.
[ترجمه گوگل]از فر خارج کنید و روی آن پنیر فته و تزئینات گیاهی و مغز کاج بپاشید
[ترجمه ترگمان]از فر خارج شوید و بر روی پنیر، پنیر و nut که در بالای آن قرار دارند روی آن قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The fete was attended mostly by visitors from Northern states, because many residents supported the South on the secession issue.
[ترجمه گوگل]در این جشن بیشتر بازدیدکنندگان از ایالت های شمالی شرکت کردند، زیرا بسیاری از ساکنان از جنوب در مورد مسئله جدایی حمایت کردند
[ترجمه ترگمان]این جشن عمدتا توسط بازدید کنندگان از کشورهای شمالی برگزار شد، زیرا بسیاری از ساکنان در مساله جدایی از جنوب حمایت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Easter Fete was for the birds, Timothy Gedge said.
[ترجمه گوگل]تیموتی گج گفت که جشن عید پاک برای پرندگان بود
[ترجمه ترگمان]تیم وتی Gedge گفت که Fete عید پاک برای پرنده ها بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Over £500 was raised at the fete and this will be used to give 200 pensioners a slap-up Christmas dinner.
[ترجمه گوگل]بیش از 500 پوند در این جشن جمع آوری شد و از این مبلغ برای دادن یک شام کریسمس به 200 بازنشستگی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]بیش از ۵۰۰ پوند در جشن حاضر شد و این برای دادن ۲۰۰ نفر از بازنشستگان برای صرف شام کریسمس مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So do Florentine officials who are preparing to fete the birthday boy in his birthday suit.
[ترجمه گوگل]همینطور مقامات فلورانسی که در حال آماده شدن برای جشن گرفتن پسر تولد در کت و شلوار تولدش هستند
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، مقامات فلورانس که آماده جشن تولد پسر جشن تولد خود می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Go to hell! Today is your fete - day!
[ترجمه گوگل]برو به جهنم! امروز جشن شماست!
[ترجمه ترگمان]برو به جهنم امروز جشن شما است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جشن (اسم)
jubilation, jubilee, feast, carnival, celebration, ceremony, fiesta, fete

جشن گرفتن (فعل)
celebrate, feast, fete, commemorate

انگلیسی به انگلیسی

• party, celebration; banquet, feast; holiday
host a party in honor of

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To celebrate or honor publicly; celebrate 🎈🥳
🔍 مترادف: Honor
✅ مثال: The community held a fete to honor the retiring teacher's decades of service.
The word "fete" can be used both as a noun and a verb. As a noun, it refers to a large party or celebration, or an outdoor event for raising money that often includes competitions and items for sale. When used as a verb, "fete" means to honor or celebrate a person with a large party or public celebration. The term "fete" is often associated with festivals open to the public, with proceeds often given to charity
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه "fete" را می توان هم به عنوان اسم و هم به عنوان فعل استفاده کرد.
1 - به عنوان یک اسم، به یک مهمانی یا جشن بزرگ، یا یک رویداد در فضای باز برای جمع آوری پول که اغلب شامل مسابقات و اقلام برای فروش است، اشاره دارد.
2 - هنگامی که به عنوان یک فعل استفاده می شود، "fete" به معنای بزرگداشت یا گرامیداشت شخصی با یک مهمانی بزرگ یا جشن عمومی است. اصطلاح "fete" اغلب با جشنواره هایی که برای عموم آزاد است همراه است و عواید آن اغلب به امور خیریه داده می شود
**************************************************************************************************
مثال؛
The town feted the local hero with a grand parade and a celebratory fete in the town square.
The university feted its distinguished alumnus with an honorary degree and a special fete attended by faculty and students.
The annual summer fete in the village green featured games, food stalls, and live music to raise funds for the local hospital.

منابع• https://www.dictionary.com/browse/fete
بعنوان صفت "تحسین شده" معنی میدهد
She was feted by audiences both in her own country and abroad.
تجلیل کردن از
f�ted: admired. honoured. enteretained

مراسم، مراسم خیریه، مورد استقبال عمومی قرار دادن

بپرس