fervour

/ˈfɜːrvər//ˈfɜːvə/

معنی: التهاب، اشتیاق شدید، حرارت شدید
معانی دیگر: fervor : حرارت شدید، گرمی

جمله های نمونه

1. He took up the cause with evangelical fervour.
[ترجمه گوگل]او با شور و شوق انجیلی به این امر پرداخت
[ترجمه ترگمان]او علت شور و شوق مرا با شور و شوق و شور و شوق از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With almost evangelical fervour, Marks warns against deliberately seeking a tan.
[ترجمه گوگل]مارکس با شوری تقریباً انجیلی نسبت به برنزه شدن عمدی هشدار می دهد
[ترجمه ترگمان]مارک با شور و شوق بسیار انجیلی در مورد اینکه به عمد به دنبال برنزه شدن می گردد، هشدار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She kissed him with unusual fervour.
[ترجمه گوگل]او را با شور و حرارت غیر معمول بوسید
[ترجمه ترگمان]او با شور و حرارت معمول او را بوسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He delivered his speech with evangelical fervour.
[ترجمه گوگل]او سخنرانی خود را با شور و شوق انجیلی ایراد کرد
[ترجمه ترگمان]او نطق خود را با شور و حرارت مذهبی به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He supports his local team with a fervour that borders on idolatry.
[ترجمه گوگل]او با شور و حرارتی که به بت پرستی محدود می شود از تیم محلی خود حمایت می کند
[ترجمه ترگمان]او از تیم محلی خود با اشتیاقی که هم مرز با بت پرستی است، پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The hype and fervour surrounding the event positively invited scepticism.
[ترجمه گوگل]هیاهو و شور و شوق پیرامون این رویداد به طرز مثبتی باعث ایجاد شک و تردید شد
[ترجمه ترگمان]شور و شور و اشتیاق حول این رویداد، بدبینی را به طور مثبتی دعوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The speech aroused nationalist fervour.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی شور ناسیونالیستی را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی شور و اشتیاق ملی گرایانه را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fervour of her speech showed she felt strongly.
[ترجمه گوگل]شور سخنرانی او نشان داد که او به شدت احساس می کند
[ترجمه ترگمان]شور و شوق سخنرانی او نشان می داد که شدیدا احساس قدرت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were concerned only with their own religious fervour.
[ترجمه گوگل]آنها فقط به شور مذهبی خود توجه داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط به شور و اشتیاق مذهبی خود توجه داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But they did, with a fervour that would have amazed the feminists of their grandmothers' generation.
[ترجمه گوگل]اما آنها این کار را کردند، با شور و حرارتی که باعث شگفتی فمینیست های نسل مادربزرگ هایشان می شد
[ترجمه ترگمان]اما این کار را با شور و شوق انجام دادند که باعث شگفتی the نسل grandmothers شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tech-Green had mourned his passing with hysterical fervour; no one had replaced him in their pantheon.
[ترجمه گوگل]Tech-Green با شور و حرارت هیستریک درگذشت او را سوگوار کرده بود هیچ کس جایگزین او در پانتئون خود نشده بود
[ترجمه ترگمان]گروه فنی با شور و شوق به او ماتم گرفته بود؛ هیچ کس او را در pantheon عوض نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But sober reality will soon dampen the fervour of the most ardent.
[ترجمه گوگل]اما واقعیت هشیارانه به زودی شور و شوق پرشورترین ها را کاهش خواهد داد
[ترجمه ترگمان]اما واقعیت پاک و خالص به زودی از شور و شوق و شور و شوق و شور و شوق dampen خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Revolutionary fervour produced discontent at home, and there were frequent uprisings and riots.
[ترجمه گوگل]شور و شوق انقلابی باعث نارضایتی در خانه شد و قیام ها و شورش های مکرر رخ داد
[ترجمه ترگمان]شور و شوق انقلابی در خانه موجب نارضایتی مردم شده بود و قیام های مکرر و شورش ها وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He spoke with evangelical fervour.
[ترجمه گوگل]او با شور انجیلی صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]او با شور و حرارت مذهبی صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The young magistrate had embraced orthodoxy with the fervour of a recent convert.
[ترجمه گوگل]قاضی جوان با شور و شوق یک مسلمان اخیراً ارتدکس را پذیرفته بود
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه، آیین پروتستان را با شور و شوق یک انقلاب اخیر در آغوش کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

التهاب (اسم)
boil, tumult, inflammation, fervor, ophthalmia, fervour

اشتیاق شدید (اسم)
fervor, fervour

حرارت شدید (اسم)
fervor, fervour

انگلیسی به انگلیسی

• intense heat; excitement, ardor, warmth of feeling (alternate spelling of fervor)
fervour is a very strong feeling in favour of something; a formal word.

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Eagerness
🔘 Willingness
🔘 Readiness
🔘 Enthusiasm
🔘 Ardour
🔘 Fervour
🔘 Keenness
🔘 Joyousness
🔘 Liveliness
🔘 Zeal
🔘 Alacrity
...
[مشاهده متن کامل]

✅ Definition:
👉 A cheerful readiness or willingness to do something with enthusiasm and promptness.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : fervidness / fervor
✅️ صفت ( adjective ) : fervid / fervent
✅️ قید ( adverb ) : fervidly / fervently
شور و احساس درونیِ عمیق

بپرس