ferruginous

/fəˈruːdʒɪnəs//feˈruːdʒɪnəs/

معنی: اهن دار، اهنی
معانی دیگر: (وابسته به یا دارای ویژگی های آهن) آهنی، آهن سان، آهن دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, containing, or like iron.

(2) تعریف: rust-colored.

جمله های نمونه

1. Thematic wall with bluestone ferruginous board show irregular put.
[ترجمه گوگل]دیوار موضوعی با تخته آهنی بلو استون نشان می دهد قرار دادن نامنظم
[ترجمه ترگمان]دیوار thematic با تابلوی اعلانات irregular
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Because of these particles of ferruginous or other soluble pigment, the world turned red.
[ترجمه گوگل]به دلیل ذرات آهنی یا رنگدانه های محلول دیگر، جهان قرمز شد
[ترجمه ترگمان]به دلیل این ذرات of یا pigment قابل حل در دیگر، دنیا قرمز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Purify silt, can ferruginous, but cannot complete purify furring and bacterium, virus, belong to primary filter.
[ترجمه گوگل]سیلت خالص، می تواند آهنی باشد، اما نمی تواند خز را کامل تصفیه کند و باکتری، ویروس، متعلق به فیلتر اولیه است
[ترجمه ترگمان]Purify گل و لای، می تواند ferruginous شود، اما نمی تواند تصفیه purify و باکتری، ویروس، به فیلتر اولیه را کامل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The asbestos fiber becomes coated with iron and calcium, which is why it is often referred to as a "ferruginous body" as seen here with an iron stain.
[ترجمه گوگل]فیبر آزبست با آهن و کلسیم پوشیده می شود، به همین دلیل است که اغلب به عنوان یک "جسم آهن دار" شناخته می شود، همانطور که در اینجا با یک لکه آهن دیده می شود
[ترجمه ترگمان]فیبر asbestos با آهن و کلسیم پوشانده می شود، به همین دلیل است که اغلب به عنوان \"بدن ferruginous\" یاد می شود که در اینجا با یک لکه آهنی دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Erosion mechanism of ferruginous crucible for melting zinc was lucubrated, and several methods which can improve corrosion resistance and service life of ferruginous crucible were introduced.
[ترجمه گوگل]مکانیسم فرسایش بوته آهنی برای ذوب روی روانکاری شد و چندین روش که می تواند مقاومت به خوردگی و عمر مفید بوته آهنی را بهبود بخشد معرفی شد
[ترجمه ترگمان]مکانیسم فرسایش کوره ferruginous برای ذوب کردن روی lucubrated بود، و چندین روش که می توانند مقاومت در برابر خوردگی را بهبود بخشند و عمر خدماتی کوره ferruginous معرفی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Contains richly ferruginous, prevents the baby to lack the iron anemia.
[ترجمه گوگل]حاوی آهن فراوان است که از کمبود آهن در کودک جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]این محصول شامل ferruginous غنی می شود و مانع کم خونی the می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However if this is the ferruginous metal, it was unable to communicate.
[ترجمه گوگل]اما اگر این فلز آهنی باشد، قادر به برقراری ارتباط نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، اگر این فلز ferruginous است، قادر به برقراری ارتباط نمی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The thrid part are tuff, ferruginous dolomite, crystal tuff and volcanic breccia.
[ترجمه گوگل]قسمت سوم توف، دولومیت آهن دار، توف کریستال و برش آتشفشانی است
[ترجمه ترگمان]بخش thrid عبارتند از: tuff، دولومیت، کریستال tuff، breccia volcanic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Any iron and steel plant will always produces tens of thousands of the ferruginous wastes yearly.
[ترجمه گوگل]هر کارخانه آهن و فولاد همیشه سالانه ده ها هزار ضایعات آهنی تولید می کند
[ترجمه ترگمان]هر کارخانه فولاد و فولادی سالانه ده ها هزار پسماند ferruginous تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Basins in Jiangxi province mostly are red basins dominated by sandy conglomerate, and some conglomerate and sandstone with calcareous and ferruginous cementation.
[ترجمه گوگل]حوضه‌های استان جیانگشی عمدتاً حوضه‌های قرمز رنگ هستند که توسط کنگلومراهای شنی و برخی کنگلومرا و ماسه سنگ با سیمان آهکی و آهنی تشکیل می‌شوند
[ترجمه ترگمان]Basins در استان Jiangxi اغلب حوضه های red هستند که به وسیله یک مجتمع تولیدی ماسه ای قرار گرفته اند و conglomerate و sandstone با calcareous و ferruginous cementation ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Under the control of alluvial-proluvial deposition, Jiujialu Formation consisting of claystone (mudstone), bauxitic rock, bauxite, ferruginous rock formed in it.
[ترجمه گوگل]تحت کنترل رسوبات آبرفتی-پرولوویال، سازند جیوجیالو متشکل از سنگ رسی (گل سنگ)، سنگ بوکسیتی، بوکسیت، سنگ آهنی در آن تشکیل شد
[ترجمه ترگمان]تحت کنترل رسوب alluvial، تشکیل Jiujialu متشکل از claystone (mudstone)، سنگ bauxitic، بوکسیت، سنگ ferruginous در آن شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper has discussed geochemical characteristics of different genetic types of ferruginous strata on the basis of achievements made in regional geochemical rock survey.
[ترجمه گوگل]این مقاله ویژگی‌های ژئوشیمیایی انواع ژنتیکی مختلف طبقات آهنی را بر اساس دستاوردهای حاصل در بررسی منطقه‌ای سنگ ژئوشیمیایی مورد بحث قرار داده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی ویژگی های ژئوشیمیایی عناصر ژنتیکی مختلف لایه های ferruginous بر مبنای دستاوردهای انجام شده در بررسی های سنگ ژئوشیمیایی منطقه ای پرداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stylist turns over convention, on vertex angle line and the processing of the line that play a base, bluestone is used over platform ferruginous board.
[ترجمه گوگل]Stylist بر روی قرارداد، در خط زاویه رأس و پردازش خطی که یک پایه را بازی می کند، bluestone روی تخته آهنی پلت فرم استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Stylist بر خلاف عرف، در خط زاویه راس و پردازش خطی که یک پایه را بازی می کند، بر روی سکوی ferruginous استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The solid state may the long time preservation, the ferruginous vessel maintain to the soybean isoflavones activeness advantageous, the long time illumination urges the isoflavones activeness weaken.
[ترجمه گوگل]حالت جامد ممکن است حفظ طولانی مدت، رگ آهن دار حفظ فعالیت ایزوفلاون های سویا سودمند، روشنایی طولانی مدت باعث می شود که ایزوفلاون ها فعال شوند ضعیف شود
[ترجمه ترگمان]حالت جامد ممکن است حفظ زمان طولانی را حفظ کند، کشتی ferruginous به مفید بودن سویا به طور مفید حفظ شود، زمان طولانی روشن کردن isoflavones activeness ضعیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Firstly, the fly ash is separated into three parts according to its mineralogical composition, they are ferruginous spheres, mullite-corundum and glass phases.
[ترجمه گوگل]ابتدا خاکستر بادی با توجه به ترکیب کانی شناسی خود به سه قسمت تقسیم می شود که عبارتند از کره های آهن دار، فازهای مولایت - کوراندوم و شیشه
[ترجمه ترگمان]اول، خاکستر بادی به سه بخش با توجه به ترکیب کانی شناسی (mineralogical)تفکیک می شود، آن ها spheres ferruginous، mullite - corundum و فازه ای شیشه ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اهن دار (صفت)
chalybeate, ferriferous, ferruginous

اهنی (صفت)
ferruginous, ferrous

تخصصی

[زمین شناسی] آهنی، آهن دار

انگلیسی به انگلیسی

• containing iron; rust-colored, reddish-brown

پیشنهاد کاربران

بپرس