• : تعریف: of, relating to, or containing iron, esp. with a valence of two.
جمله های نمونه
1. Ferrous iron reduces to ferric iron.
[ترجمه گوگل]آهن آهنی به آهن فریک کاهش می یابد [ترجمه ترگمان]آهن Ferrous به آهن فریک کاهش پیدا می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The water was reacting with the ferrous iron in the tank.
[ترجمه سحر] آب باآهن فروس درمخزن واکنش نشان می داد.
|
[ترجمه گوگل]آب در حال واکنش با آهن آهنی در مخزن بود [ترجمه ترگمان]آب با آهن آهنی در باک واکنش نشان می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The proportion of ferrous metal recycled fell from 71 percent in 1980 to 44 percent in 198
[ترجمه گوگل]نسبت فلزات آهنی بازیافت شده از 71 درصد در سال 1980 به 44 درصد در سال 198 کاهش یافت [ترجمه ترگمان]نسبت انحلال فلزات آهنی از ۷۱ درصد در سال ۱۹۸۰ به ۴۴ درصد در ۱۹۸ مورد کاهش یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Mining and non ferrous metal issues were also strong, following gold prices higher, traders said.
[ترجمه گوگل]معامله گران گفتند که مسائل مربوط به معادن و فلزات غیرآهنی نیز به دنبال افزایش قیمت طلا قوی بود [ترجمه ترگمان]تجار گفتند که مسائل معدن کاری و غیر آهنی به دنبال قیمت های طلا نیز قوی بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. For many years ferrous sulphate was used as a supplement.
[ترجمه گوگل]برای سالیان متمادی از سولفات آهن به عنوان مکمل استفاده می شد [ترجمه ترگمان]برای بسیاری از سال ها، سولفات منیزیم به عنوان مکمل استفاده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Manganese bicarbonate, although similar in its reactions to ferrous bicarbonate, is more soluble.
[ترجمه گوگل]بی کربنات منگنز اگرچه از نظر واکنش مشابه با بی کربنات آهن است، اما محلول تر است [ترجمه ترگمان]جوش شیرین، اگر چه در واکنش های آن به جوش شیرین مشابه است، بیشتر حل می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In nephrite it occurs exclusively as ferrous and in jadeite as ferric oxide.
[ترجمه گوگل]در نفریت منحصراً به صورت آهن و در یشم به صورت اکسید آهن وجود دارد [ترجمه ترگمان]در nephrite، این آهن به طور انحصاری به عنوان آهن و در jadeite به عنوان فریک اکسید روی می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Moreover, a strong presence of ferrous oxide in the walls gives them a red color.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، حضور شدید اکسید آهن در دیوارها به آنها رنگ قرمز می دهد [ترجمه ترگمان]علاوه بر این، حضور قوی اکسید آهنی در دیوارها به آن ها رنگ قرمز می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He thus achieved distinction in both ferrous and non-ferrous metallurgy.
[ترجمه گوگل]بنابراین او در متالورژی آهنی و غیرآهنی به تمایز دست یافت [ترجمه ترگمان]به این ترتیب او به فلزات آهنی و غیر آهنی امتیاز گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. When lava solidifies, its tiny ferrous particles align themselves, like magnetic needles, with the earth's magnetic field.
[ترجمه گوگل]وقتی گدازه جامد می شود، ذرات آهنی ریز آن مانند سوزن های مغناطیسی خود را با میدان مغناطیسی زمین هماهنگ می کنند [ترجمه ترگمان]هنگامی که گدازه ها سفت می شوند، ذرات کوچک آهنی خود را مثل سوزن های مغناطیسی در میدان مغناطیسی زمین جمع می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Ferrous & Non - Ferrous Metals, Natural Rubber, Latex and Synthetic Rubber.
[ترجمه گوگل]فلزات آهنی و غیر آهنی، لاستیک طبیعی، لاتکس و لاستیک مصنوعی [ترجمه ترگمان]Ferrous & فلزات غیر -، لاستیک طبیعی، Latex و لاستیک مصنوعی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Plain carbon steel . A ferrous alloy in which carbon is the prime alloying element.
[ترجمه گوگل]فولاد کربن ساده آلیاژ آهنی که در آن کربن عنصر آلیاژی اصلی است [ترجمه ترگمان]فولاد کربنی ساده آلیاژ آهنی که در آن کربن عناصر آلیاژی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The phosphorated fluid not only is applied to ferrous metal and its alloy, but also to surface disposal of aluminum, zinc, copper, nickel, chrome and various materials and alloys.
[ترجمه گوگل]سیال فسفره شده نه تنها برای فلزات آهنی و آلیاژ آن اعمال می شود، بلکه برای دفع سطحی آلومینیوم، روی، مس، نیکل، کروم و مواد و آلیاژهای مختلف نیز کاربرد دارد [ترجمه ترگمان]مایع phosphorated نه تنها برای آهن آهنی و آلیاژ آن اعمال می شود، بلکه برای دفع آلومینیوم، روی، مس، نیکل، کروم و مواد مختلف و آلیاژهای مختلف به کار می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Ferrous and Non Ferrous Scrap, Cashew Nuts, Raw Cotton.
[ترجمه گوگل]ضایعات آهنی و غیر آهنی، بادام هندی، پنبه خام [ترجمه ترگمان]Ferrous و Non Ferrous، آجیل Cashew، پنبه خام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. When the term "annealing" is applied to ferrous alloys without qualification, full annealing is implied.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اصطلاح "آنیلینگ" در مورد آلیاژهای آهنی بدون صلاحیت به کار می رود، آنیل کامل تلویحا می شود [ترجمه ترگمان]وقتی اصطلاح \"تابکاری\" برای آلیاژهای آهنی بدون شرط اعمال می شود، تابکاری کامل تعریف می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
دارای ترکیبات اهن (صفت)
ferric, ferrous
اهنی (صفت)
ferruginous, ferrous
تخصصی
[برق و الکترونیک] آهنی، فرُو دارای ترکیب دو ظرفیتی از آهن.
انگلیسی به انگلیسی
• containing iron; pertaining or relating to iron; like iron ferrous means containing or relating to iron.