ferromagnetic

/ˌferoʊmægˈnetɪk//ˌferəʊmæɡˈnetɪk/

معنی: فرومغناطیسی
معانی دیگر: (آهن یا نیکل یا کبالت دارای مغناطیس پذیری زیاد) فرو مغناطیسی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: ferromagnetism (n.)
• : تعریف: of or pertaining to several substances, such as iron and nickel, that are easily magnetized.

جمله های نمونه

1. The ferroelectromagnetic lattice is a magnetoelectric coupling system in which the ferroelectric order and(anti)ferromagnetic order coexist simultaneously below a certain temperature.
[ترجمه گوگل]شبکه فروالکترومغناطیسی یک سیستم جفت مغناطیسی است که در آن نظم فروالکتریک و (ضد) فرومغناطیسی به طور همزمان زیر یک دمای معین وجود دارند
[ترجمه ترگمان]شبکه ferroelectromagnetic یک سیستم جفت سازی magnetoelectric است که در آن نظم فرو مغناطیسی و ماده مغناطیسی (آنتی))همزمان در زیر یک دمای مشخص با هم هم زیستی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Measuring ferromagnetic component volt - ampere characteristic in low frequency condition can offset deficiency of power - frequency experiment.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری مشخصه ولت - آمپر جزء فرومغناطیسی در شرایط فرکانس پایین می تواند کمبود توان - فرکانس را جبران کند
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری یک جز مغناطیسی V - آمپر در شرایط فرکانس پایین می تواند منجر به کم شدن یک آزمایش فرکانس قدرت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A number of rather exotic ferromagnetic materials have been studied to this end.
[ترجمه گوگل]تعدادی از مواد فرومغناطیسی نسبتاً عجیب و غریب برای این منظور مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]تعدادی از مواد فرو مغناطیسی خارجی تا پایان مورد مطالعه قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An easier method of measuring Curre Points of ferromagnetic materials has been presented through an experiment. Its principle is to observe the disappearance of the magnetic hysteresis loop.
[ترجمه گوگل]روش ساده‌تری برای اندازه‌گیری نقاط فعلی مواد فرومغناطیسی از طریق یک آزمایش ارائه شده است اصل آن مشاهده ناپدید شدن حلقه هیسترزیس مغناطیسی است
[ترجمه ترگمان]یک روش ساده تر برای اندازه گیری میدان مغناطیسی مواد مغناطیسی از طریق یک آزمایش ارائه شده است اصل آن مشاهده ناپدید شدن حلقه پسماند مغناطیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. CVT high voltage fuse; blow; ferromagnetic resonance; saturation; analysis.
[ترجمه گوگل]فیوز فشار قوی CVT؛ فوت کردن، دمیدن؛ تشدید فرومغناطیسی؛ اشباع؛ تحلیل و بررسی
[ترجمه ترگمان]cvt، فیوز ولتاژ بالا؛ ضربه، تشدید مغناطیسی؛ اشباع؛ تجزیه و تحلیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In other words, it is ferromagnetic, a property shared by no other instance of carbon's many structures (called allotrope).
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، فرومغناطیسی است، خاصیتی که در هیچ نمونه دیگری از ساختارهای متعدد کربن (به نام آلوتروپ) مشترک نیست
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، فرو مغناطیسی است، یک ویژگی که توسط هیچ نمونه دیگری از ساختارهای کربن به اشتراک گذاشته نمی شود (allotrope نامیده می شود)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Can we make semiconductors that are ferromagnetic at room temperature?
[ترجمه گوگل]آیا می توانیم نیمه هادی هایی بسازیم که در دمای اتاق فرومغناطیسی باشند؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانیم نیمه هادی باشیم که در دمای اتاق فرو مغناطیس هستند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ferromagnetic resonance stabilized voltage supply and silicon - controlled rectifier are introduced briefly on early railway coach.
[ترجمه گوگل]منبع تغذیه ولتاژ تثبیت شده با رزونانس فرومغناطیسی و یکسو کننده کنترل شده با سیلیکون به طور خلاصه در واگن اولیه راه آهن معرفی شده اند
[ترجمه ترگمان]این یکسوساز کنترل شده با رزونانس پایدار شده و یکسوساز کنترل شده سیلیکون به طور خلاصه بر روی مربی اولیه راه آهن معرفی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The relationships between the grain size of ferromagnetic material and the strength and waveform characteristic parameters of Barkhausen noise (BN) were studied.
[ترجمه گوگل]روابط بین اندازه دانه مواد فرومغناطیسی و استحکام و پارامترهای مشخصه شکل موج نویز بارخاوزن (BN) مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روابط بین اندازه دانه مواد فرو مغناطیسی و مقاومت و پارامترهای مشخصه موجی از نویز Barkhausen (BN)مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Barkhausen effect is produced by ferromagnetic material under varying magnetic field, it can be used as a new method for nondestructive testing of residual stress.
[ترجمه گوگل]اثر بارخاوزن توسط مواد فرومغناطیسی تحت میدان مغناطیسی متغیر تولید می‌شود و می‌توان از آن به عنوان روشی جدید برای آزمایش غیرمخرب تنش پسماند استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]اثر Barkhausen ناشی از ماده مغناطیسی تحت میدان مغناطیسی متغیر است که می تواند به عنوان یک روش جدید برای تست غیرمخرب و غیر مخرب استرس باقی مانده مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Both stator and rotor are made of ferromagnetic materials.
[ترجمه گوگل]استاتور و روتور هر دو از مواد فرومغناطیسی ساخته شده اند
[ترجمه ترگمان]هر دو استاتور و روتور از مواد مغناطیسی ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The thermodynamic properties of ferromagnetic substance are given and used to discuss the performance of a magnetic Stirling refrigeration cycle. Some general conclusions are obtained.
[ترجمه گوگل]خواص ترمودینامیکی ماده فرومغناطیسی داده شده و برای بحث در مورد عملکرد یک چرخه تبرید مغناطیسی استرلینگ استفاده می شود برخی از نتایج کلی به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]خواص ترمودینامیکی مواد فرو مغناطیسی به منظور بحث در مورد عملکرد چرخه تبرید تراکمی Stirling مورد استفاده قرار می گیرد و مورد استفاده قرار می گیرد برخی نتیجه گیری های کلی بدست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. For ferromagnetic material, the demagnetizing field is almost opposite to the magnetizing field.
[ترجمه گوگل]برای مواد فرومغناطیسی، میدان مغناطیسی زدایی تقریباً مخالف میدان مغناطیسی است
[ترجمه ترگمان]برای مواد فرو مغناطیسی، میدان demagnetizing تقریبا مخالف میدان مغناطیسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The friction coefficient of ferromagnetic flow under boundary lubrication exhibits regular change in the presence of applied direct electric fields.
[ترجمه گوگل]ضریب اصطکاک جریان فرومغناطیسی تحت روانکاری مرزی در حضور میدان های الکتریکی مستقیم اعمال شده تغییر منظمی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]ضریب اصطکاک جریان فرو مغناطیسی تحت lubrication مرز تغییرات منظمی را در حضور میدان های الکتریکی مستقیم اعمال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A new developed technique in nondestructive testing for residual stress of the ferromagnetic materials is discussed.
[ترجمه گوگل]یک تکنیک جدید توسعه‌یافته در آزمایش غیرمخرب برای تنش پسماند مواد فرومغناطیسی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید توسعه یافته در تست غیرمخرب برای فشار باقی مانده مواد مغناطیسی مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فرومغناطیسی (صفت)
ferromagnetic

تخصصی

[برق و الکترونیک] فرو مغناطیسی
[معدن] فرومغناطیس (عمومی فرآوری)
[ریاضیات] آهن مغناطیسی شده، فرم مغناطیسی

انگلیسی به انگلیسی

• (electricity, physics) pertaining to ferromagnetism; exhibiting ferromagnetism

پیشنهاد کاربران

بپرس