fermi

/ˈfɝːmi//ˈfɜːmi/

(فیزیک - یکان درازا برابر با 10-15 متر) فرمی، انریکو فرمی (فیزیک دان امریکایی - زاده ی ایتالیا)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of length equal to 10

جمله های نمونه

1. This phenomenon, known as Fermi resonance, occurs because the two vibrationally excited states mix.
[ترجمه گوگل]این پدیده که به عنوان تشدید فرمی شناخته می شود، به این دلیل رخ می دهد که دو حالت برانگیخته ارتعاشی با هم ترکیب می شوند
[ترجمه ترگمان]این پدیده، که به عنوان تشدید فرمی شناخته می شود، به این دلیل اتفاق می افتد که دو حالت هیجان زده را ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For all his genius, Fermi had a decidedly puckish side.
[ترجمه گوگل]فرمی با وجود تمام نبوغش، یک طرف کاملاً شیک داشت
[ترجمه ترگمان]برای همه نبوغ او Fermi جنبه decidedly داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the Fermi weak interaction theory and even in the electro-weak unification theory, the neutrino is looked as the massless particle.
[ترجمه گوگل]در نظریه برهمکنش ضعیف فرمی و حتی در نظریه اتحاد الکترو ضعیف، نوترینو به عنوان ذره بدون جرم در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]در تیوری برهمکنش ضعیف فرمی و حتی در نظریه وحدت ضعیف، نوترینو به عنوان ذره massless نگاه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The local density of states at the Fermi level increases with the adsorption of hydrogen molecules.
[ترجمه گوگل]چگالی موضعی حالت ها در سطح فرمی با جذب مولکول های هیدروژن افزایش می یابد
[ترجمه ترگمان]چگالی نقطه ای حالت ها در سطح فرمی با جذب مولکول های هیدروژن افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At that time, Fermi scientists may do more than just uncork the champagne; they can start reserving themselves a round-trip ticket to Stockholm.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، دانشمندان فرمی ممکن است بیش از باز کردن چوب پنبه شامپاین انجام دهند آنها می توانند برای خود بلیط رفت و برگشت به استکهلم را رزرو کنند
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، دانشمندان فرمی بیش از صرف شام پانی می کنند؛ آن ها می توانند خود را برای رزرو بلیط برگشت به استکهلم در نظر بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Nobel laureate Enrico Fermi, discussing this observation with colleagues over lunch in 1950, asked, logically: "Where are they?"
[ترجمه گوگل]انریکو فرمی، برنده جایزه نوبل، در مورد این مشاهدات با همکارانش در هنگام ناهار در سال 1950، به طور منطقی پرسید: "آنها کجا هستند؟"
[ترجمه ترگمان]برنده جایزه نوبل، انریکو فرمی، در مورد این مشاهده با همکاران در طول نهار در سال ۱۹۵۰، به طور منطقی پرسید: \"آن ها کجا هستند؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Degenerate Fermi Systems and the Structure of Matter.
[ترجمه گوگل]سیستم‌های فرمی منحط و ساختار ماده
[ترجمه ترگمان]سیستم های فرمی Degenerate و ساختار ماده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Fermi integral was accurately calculated with adaptive Lobatto quadrature in MATLAB, a significant digit was enhanced than G.
[ترجمه گوگل]انتگرال فرمی به طور دقیق با ربع لوباتو تطبیقی ​​در متلب محاسبه شد، رقم قابل توجهی نسبت به G افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]انتگرال فرمی به دقت با quadrature Lobatto تطبیقی در MATLAB محاسبه شد، که یک رقم معنی دار افزایش یافت تا G
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The electronic structure of conduction band near Fermi level is changed markedly, especially for Ni.
[ترجمه گوگل]ساختار الکترونیکی نوار رسانش نزدیک به سطح فرمی به‌ویژه برای Ni به‌طور قابل‌توجهی تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]ساختار الکترونیکی باند رسانش در نزدیکی سطح فرمی به طور قابل توجهی به خصوص برای نی تغییر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Back in 1950, the Nobel prize-winning physicist Enrico Fermi was having lunch with friends.
[ترجمه گوگل]در سال 1950، انریکو فرمی فیزیکدان برنده جایزه نوبل در حال صرف ناهار با دوستانش بود
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۰، فیزیکدان برنده جایزه نوبل، انریکو فرمی با دوستانش ناهار خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Compared with ideal Fermi gas, the interaction of particles strengthen Pauli paramagnetism.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با گاز فرمی ایده آل، برهمکنش ذرات پارامغناطیس پائولی را تقویت می کند
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با گاز فرمی ایده آل، برهم کنش ذرات پاولی paramagnetism را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Robert Oppenheimer. (Images courtesy of the Fermi National Accelerator Laboratory, the Library of Congress, the LBNL Image Library.
[ترجمه گوگل]رابرت اوپنهایمر (تصاویر از آزمایشگاه شتاب دهنده ملی فرمی، کتابخانه کنگره، کتابخانه تصویر LBNL
[ترجمه ترگمان](رابرت اوپنهایمر)(تصاویری از آزمایشگاه شتاب ده ملی فرمی، کتابخانه کنگره، کتابخانه تصویر LBNL
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the FERMI results turn out to be correct, that's bad news for hylogenesis.
[ترجمه گوگل]اگر نتایج FERMI درست باشد، این خبر بدی برای هیولوژنز است
[ترجمه ترگمان]اگر نتایج fermi صحیح باشد، این خبر بد برای hylogenesis است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The width of forbid bond near Fermi level is about 5 eV.
[ترجمه گوگل]عرض باند ممنوعه نزدیک تراز فرمی حدود 5 eV است
[ترجمه ترگمان]عرض اوراق قرضه در نزدیکی سطح فرمی حدود ۵ eV است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] فرمی

انگلیسی به انگلیسی

• family name; enrico fermi (1901-1954), italian-born united states physicist, first person to achieve a nuclear chain reaction, 1938 nobel laureate in physics
(physics) metric unit of length for measuring nuclear distances (also femtometer)

پیشنهاد کاربران

بپرس