1. fend for oneself
از عهده برآمدن،(بدون کمک) به کار خود ادامه دادن،گلیم خود را از آب بیرون کشیدن
2. fend off
(با جاخالی دادن یا زرنگی یا عملیات وانمودین) دفع کردن،پدفند کردن،از سر باز کردن،طفره رفتن
3. she raised her hand up to fend branches from her eyes
دستش را بلند کرد تا شاخه ها را از جلوی چشمان خود کنار بزند.
4. They are now orphans and we must fend for them.
[ترجمه گوگل]آنها اکنون یتیم هستند و ما باید از آنها مراقبت کنیم
[ترجمه ترگمان]آن ها اکنون یتیم هستند و ما باید از آن ها مراقبت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She raised her arm up to fend branches from her eyes.
[ترجمه گوگل]دستش را بالا آورد تا شاخه ها را از چشمانش جدا کند
[ترجمه ترگمان]او دستش را بلند کرد تا از چشمانش چیزی ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He managed to fend off his attackers with a stick.
[ترجمه گوگل]او موفق شد با چوب مهاجمان خود را دفع کند
[ترجمه ترگمان]او توانست با یک چوب مهاجمان خود را دفع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He was able to fend off the blow with his arm.
[ترجمه گوگل]او توانست ضربه را با بازویش دفع کند
[ترجمه ترگمان]او قادر بود با دستش ضربه را دفع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We were brought up to fend for ourselves when we were still quite young.
[ترجمه گوگل]زمانی که هنوز کاملا جوان بودیم برای مراقبت از خود تربیت شدیم
[ترجمه ترگمان]وقتی که هنوز کاملا جوان بودیم، خودمان را جمع و جور کرده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Can you fend off the other boat with your pole?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید قایق دیگر را با تیر خود دفع کنید؟
[ترجمه ترگمان]میتونی اون یکی قایق رو با تیر بکشی بیرون؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Tabitha threw up an arm to fend her attacker off.
[ترجمه گوگل]تابیتا برای دفع مهاجمش دستی به زمین انداخت
[ترجمه ترگمان]Tabitha یک دستش را به طرف مهاجم پرتاب کرد تا مهاجم را فراری دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It's our duty to fend off a thief from obtaining his gains.
[ترجمه گوگل]وظیفه ما این است که دزد را از دستیابی به دستاوردهایش دور کنیم
[ترجمه ترگمان]وظیفه ما این است که یک دزد را از دست آوردن منافع خود دفع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She held up her arm to fend him off.
[ترجمه گوگل]دستش را بالا گرفت تا او را دفع کند
[ترجمه ترگمان]او بازویش را بالا گرفت تا از او دفاع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The company managed to fend off the hostile takeover bid.
[ترجمه گوگل]این شرکت موفق شد از پیشنهاد تصاحب خصمانه جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت توانست پیشنهاد تصاحب خصمانه را دفع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The minister had to fend off some awkward questions.
[ترجمه گوگل]وزیر مجبور شد از برخی سؤالات ناخوشایند جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]وزیر باید یه سری سوالای ناجور از خودش در بیاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. I've had to fend for myself since I was
[ترجمه گوگل]از وقتی که بودم مجبور بودم از خودم مراقبت کنم
[ترجمه ترگمان]از وقتی که بودم مجبور شدم از خودم دفاع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید